خبرگزاری حوزه | حریم رازداری در زندگی مشترک، ستون استواری اخلاق و عامل پایداری کانون خانواده است. حجتالاسلام علیاکبر مظاهری، در این یادداشت، با بهرهگیری از دو روایت تأملبرانگیز، پیوند میان فروپاشی اخلاق در جامعه و فروپاشی اعتماد در خانواده را ترسیم کرده بیان دارد که حفظ اسرار همسر، نه تنها یک فضیلت فردی، بلکه سنگ بنای سلامت و استحکام جامعه به شمار میرود.
بانو ایندیرا گاندی از پدرش، جواهر لعل نهرو، پرسید:
_ در جنگ چه اتفاقی میافتد؟
پدرش پاسخ داد: آموزش و اقتصاد فرو میریزد.
گفت:بعد از فروپاشی آموزش و اقتصاد چه رخ میدهد؟
پدرش پاسخ داد: اخلاق فرو میپاشد.
ایندیرا دوباره پرسید:
و اگر اخلاق هم فرو بپاشد چه میشود؟
پدرش با نهایت حکمت گفت:
چگونه انسان میتواند در کشوری زندگی کند که اخلاق در آن نابود شده است؟
انسان میتواند در هر جامعهای با کمبودهایی چون غذا، اقتصاد، یا امکانات رفاهی کنار بیاید، اما نبودِ اخلاق را تاب نمیآورد! زیرا در آنهنگام، فرومایگان و پستطینتان مسلط میشوند، آداب و قوانین و خیر از میان میرود، همهچیز به جنگل میماند، و در نتیجه، زندگیِ شرافتمندانه تقریباً ناممکن میگردد.۱
رازداری همسران
اینکه نزد مردمان، معروف شده که «زن، رازدار نیست و نمیتواند اسرار خود و همسر و خانواده را محفوظ بدارد»، عمومیت ندارد. آفرینش زن اینگونه نیست که توان رازداری را نداشته باشد. زنان بافضیلت، مانند مردان بافضیلت، «اسرار مگو» را نمیگویند و رازهای محرمانه را محترم میشمارند و زنان بیفضیلت، مانند مردان بیفضیلت، رازهای پنهان را آشکار میکنند و اسرار محرمانه را حرمت نمینهند.
خداوند که آفرینندۀ زن و مرد است، فرموده است:
«هُنَّ لِباسٌ لَکُم وَ أَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ»؛۲
آن زنان، لباس شما مرداناند و شما مردان، لباس زناناید.
یکی از معانی لباس، در این آیه، رازپوشی و نگهداری اسرار است.
آری؛ طبیعت زنان چنین است که از مردان، پرسخنترند و طاقت رازنگهداری ایشان کمتر است، امّا فطرت ایشان چنین نیست که افشاگر اسرار باشند؛ بر طبیعت نیز با مراقبت و تمرین، میتوان غلبه کرد.
بر ریحانگان لازم است که رازهای زندگیشان را فاش نکنند و بهویژه، اسرار همسرشان را نزد هیچکس برملا ننمایند؛ حتی نزد نزدیکترین کسان و حتی نزد مادر خود.
اسراری که باید نزد ریحانه محفوظ بمانند، بسیارند؛ امّا دو گونۀ دانهدرشت آنها، یکی عیبهای پنهان همسر است و دیگری رازهای درون خانواده. افشای عیبهای پنهان همسر، سبب کسر شأن او و شکستن اقتدار او و ریختن آبروی اوست؛ و افشای اسرار درونی خانواده، موجب دخالتهای دیگران و ربوده شدن اختیار زندگی از دست همسران است، که هردو زیانبار است.
نگاهبانی از حرمت و حریم زندگی و همسر، از وظایف حتمی ریحانه است. البته مرد نیز در این باره وظایفی مانند زن دارد، امّا سخن اکنونی ما با ریحانگان است.
حکایت ریحانهٔ زاهد
اوسّاحیدر، بنّایی است ماهر. همسرش زهرا خانم، زنی است فهیم. درآمد اوسّا، کفاف هزینههای زندگیشان را میکرد؛ امّا از قضای روزگار، بازار کار اوسّاحیدر کساد شد. او دیگر نمیتوانست هزینههای زندگی را تأمین کند. گاهی چند روز میگذشت و از مطبخشان دودی برنمیخاست. خوراکشان نان بود و آب.
منزل ایشان نزدیک خانهٔ والدین زهرا خانم بود. مادرخانم برای دخترش دلسوزی میکرد؛ غذایی میپخت و دختر و دامادش را به سفرهاش دعوت میکرد. امّا هر وقت برای بردن دختر و دامادش به منزلشان میآمد، میدید قابلمهٔ غذاپزیشان روی اجاق است؛ میجوشد و بوی خوش از آن برمیآید.
زهرا خانم به مادرش میگفت: «غذای ما حاضر است. شما بفرمایید بر سفرهٔ ما.» مادر بازمیگشت و زهرا خانم اجاق را خاموش میکرد و با اوسّاحیدر نان و آب میخوردند؛ چون در قابلمه چیزی جز آب و ادویهٔ خوشبو نبود.
چند ماه بر این منوال گذشت تا اینکه کار اوسّا دوباره رونق گرفت. حالا این زهرا خانم بود که غذا میپخت و پدر و مادرش را بر سفرهشان دعوت میکرد.
حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر مظاهری
پی نوشت
۱. خاطرات ایندیرا گاندی؛ نخستوزیر، سیاستمدار و یکی از برجستهترین رهبرانِ هند.
۲. سورهٔ بقره، آیه ۱۸۷.










نظر شما