شنبه ۶ دی ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۴
محسن نزادی طلبه شهیدی که وصیت کرد در مبارزه با هوای نفس غفلت نشود

حوزه/ طلبه شهید محسن نزادی نوش آبادی آخرین وصیت مکررش خطاب به ملت ایران بیان داشت: ای امت قهرمان! حضور همیشگی خود در صحنه انقلاب و مجالس عزاداری و ادعیه و یاری امام مبارزه در جنگ و نبرد و مبارزه با هوای نفس خدای ناکرده غفلت نکنید.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از کاشان، طلبه شهید محسن نزادی نوش آبادیدر بازگشت از جبهه با عضویت فعال در جهاد سازندگی و دیگر فعالیت های انقلابی دین خویش را به امام و انقلاب ادا کرد.

محسن نزادی نوش آبادی روز به روز بزرگ تر می شد و در دامان مادر مهربان خویش پرورش می یافت. دوران زیبای مدرسه را در زادگاهش به اتمام رساند و به لباس علم و ادب مزیّن گشت. پس از اتمام تحصیلات راهنمایی عطش روح حقیقت جوی خویش را با سر سپردن به آستان فقه و فقاهت سیراب کرد و به حوزة « آیت الله یثربی » کاشان رفت و در محضر ادیبان فرزانه آن دیار به خوشه چینی پرداخت. روزها و شب های مدرسه، خاطراتی شیرین از حضور محسن دارد و همین ایام بود که راه سفر به وادی عشق، (جبهه) را برای او هموار می کرد.

طلبة جوان و آگاه نوش آباد، آن گاه که خود را آماده رزم و پیکار و جبهه را نیازمند حضور خویش دید، درنگ نکرد و به راهیان نور ملحق گشت.

محسن در بازگشت از جبهه نیز با عضویت فعال در جهاد سازندگی و دیگر فعالیت های انقلابی دین خویش را به امام و انقلاب ادا کرد.

آخرین اعزام « محسن » در مرداد ۱۳۶۲ بود. او می رفت تا زیباترین مثنوی شاهنامة زندگی خویش را بسراید. کوه های سخت مریوان در عملیات والفجر چهار، مهیای ضیافتی بس شگرف می شدند و دلاور کاشانی سر به دامان عشق نهاد و به میدان کار زار قدم گذاشت.

ششم آبان ۱۳۶۲ بود که رقص خونینش در باران آتش و سرب به سرانجام سرخ خویش رسید و در تب و تاب خشم و حماسه، عاشورایی به پا کرد.

سر نازنینش حسین وار از پیکر جدا شد و مریوان را سرخوش عطر دل انگیز سیب نمود.

پیکر بی سرش شش روز بعد شراره ای جانگداز به قلوب مؤمنان کشید و تابوت پر شکوهش تشییع و در گلزار شهدای « نوش آباد » به خاک سپرده شد.

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

«یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم علی تجارة تنجیکم من عذاب

الیم تومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله

باموالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون»

بار خدایا! ای مولای من! ای رب ما! تو را شکر می گویم شکر نعمات عظیم تو، شکر این نعمت بزرگ اسلام و پیامبر و امامان و نایبانش، شکر این انقلاب و این رهبرش و این جنگ تحمیلی.

بار خدایا! تو را شکر می گوییم که ما را در این دریای زندگی از خطرات و امواج وسوسه های شیطان از این حیوانات و جانوران – دشمنان اسلام – و درندگان و خورندگان خون مظلومان جهان، توسط کشتی نجات هر انسان این دین اسلام و به دست پرتوان و به اندیشه های نفوذ کننده در قلب ائمه(ع) ما را نجات بخشیدی و شکر تو را که ما را از پرتگاه جهل و نادانی و عذاب و ننگ اسارت دنیا توسط این کشتی نجات انقلاب اسلامی ایران و ناخدای قهرمان و خستگی ناپذیرش خمینی کبیر به سوی قله سعادت و آزادگی انسان ها کشاندی.

و خدایا! تو را شکر می گویم که راهی را به من نشان دادی که من آن راه را به عشق دیدار تو پیموده ام، راهی را که هر انسان، از دهان پرخون و دندان های برّنده و چنگال های تکه تکه کننده دنیا این لاشه بدبو به آغوش جهان گسترده و باغبان بزرگ به آغوش سیرکننده و معشوق عاشقان دلباخته خودت و آزادمردان راهنمایی کردی.

ای امت در صحنه و مسلمان! وصیت می کنم شما را به ادامه راه شهیدان که همان راه خونین سرخ حسینی است، شما را وصیت می کنم از دنیا و اموالش به خدا پناه ببرید و به ریسمان الهی چنگ بزنید، از وسوسه های شیطار تبهکار از غیبت و دروغ و تهمت و سوءظن و ریختن آبروی برادران و خواهران تان، خدای نکرده از عدم یاری دین اسلام، از عدم صدقه در راه خدا از یاری هر لحظه تان به دین اسلام و رهبر از غضب خدا، از عجب و ریا، کبر و منت از راه شهیدان به راه الله، از حزب شیطان به حزب الله، از مال دوستی دنیا به عشق خدا و یاران خدا پناه ببرید، ای کسانی که ادعای ادامه راه شهیدان را دارید! جامة عمل هم به آن پوشانیده اید، سعی کنید این لباس را حفظ کنید، شمایی که با عمل حضور خود در صحنه با یاری اسلام عزیز که با دادن و تقدیم کردن هزاران شهید به این دین و هزاران معلول و مجروح انجام شده، شمایی که با یاری امام خود، شمایی که با حضور خود در مجالس عزا و دعا و بسا با جهاد و ایثار این همه پیروزی و صدور انقلاب را به دست آورده اید، بدانید که این جا همه از برکت خون شهیدان است چون جوشش خون اباعبدالله حسین(ع) است و باید این میراث هزاران شهید را حفظ کنید و به قول امام مان پیروزی مشکل است، لکن حفظ آن پیروزی مشکل تر است، شکر کنید این همه نعمت را با حفظ این امانت بزرگ شهیدان.

و آخرین وصیت مکررم این است، ای امت قهرمان! حضور همیشگی خود در صحنه انقلاب و مجالس عزاداری و ادعیه و یاری امام مبارزه در جنگ و نبرد و مبارزه با هوای نفس خدای ناکرده غفلت نکنید.

پدرجان! نمی دانم چقدر دیگر از عمرم باقی مانده است، نمی دانم سرنوشت زندگی من چه می شود، اما دعا می کنم. «اللهم رزقنا شهادة فی سبیلک» بدانید که هدف شهادت نیست ما همه می جنگیم تا پیروز شویم تا اسلام تمام جهان را تحت حکومت خود درآورد، اما امام فرمودند: چه شهید بشویم و چه غالب شویم پیروزیم، اما من می خواهم شهید بشوم.

من از شما می خواهم که دست از پشتیبانی ولایت فقیه برندارید و باید تا آخرین قطره خون تان از این امام که می خواهد رسالت انبیاء را ادامه دهد پیروی کنید تا انقلاب اسلامی ایران را به تمام جهان صادر کنیم، باید قلب اسلام را سالم نگه دارید، باید حزب اللهی باشید، چون «ان حزب الله هم المفلحون» که اگر در حزب خدا باشید رستگار هستید.

و چند جمله ایی خدمت برادران انجمن اسلامی و کتابخانه ها و ارگان های انقلابی: شمایی که این سلاح برنده تبلیغات را که برنده تر از سلاح جنگ است، دست گرفته اید و در پشت جبهه فعالیت می کنید، شمایی که با مردم در رابطه هستید، سعی کنید با اخلاق اسلامی با مردم روبه رو شوید، در کارهای تان نظم را رعایت کنید، تشکیلات را در کارهای تان به کار برید که این باعث پیشرفت کارتان می شود، برادران مواظب باشید که شیطانک های خشک مقدس در شما نفوذ نکنند که این آرزوی دشمن شماست.

ای خواهران و برادران من! هر عملی را فقط جهت رضای پروردگار به جا آورید، به فامیل و دوستان خاص خود وصیت می کنم به هیچ وجه از بودن تشریفات در تشییع جنازه و مجالس و ترحیم و قبرم راضی نیستم.

روحم فقط به این که در برنامه های مذکور مصیبت امام حسین(ع) و اسیر زینب(س) و زندانی امام هفتم(ع) و مصیبت امام هادی(ع) مجلسم را زینت بخشید و این که راهم را ادامه دهید شاد می شود.

والسلام.

انتهای پیام./

محسن نزادی طلبه شهیدی که وصیت کرد در مبارزه با هوای نفس غفلت نشود

محسن نزادی طلبه شهیدی که وصیت کرد در مبارزه با هوای نفس غفلت نشود

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha