شنبه ۶ دی ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۸
درآمدی بر تبارشناسی حوزویان استان مازندران در ایران معاصر

حوزه/ علمای مازندران از پهلوی اول تا دهه ۹۰ نقش مهمی در تحصیل، تدریس و هدایت مذهبی و سیاسی داشتند و در حمایت از نهضت امام خمینی، مبارزه با پهلوی، مدیریت حوزه‌ها و فعالیت در جبهه‌ها و مراکز حکومتی، تأثیر ملی و منطقه‌ای داشتند.

اشاره؛

شناخت جریان ها و سوابق فعالیت های سیاسی و فرهنگی هر منطقه‌ای، یکی از شرایط اولیه برای فعالیت های سیاسی و فرهنگی تأثیرگذار است. طبیعی است شناخت هر منطقه ضرورت فعالان سیاسی و فرهنگی آن منطقه است و هر چه شناخت بیشتر زمینه برای اثرگذاری و ماندگاری فعالیت ها بیشتر. در این نوشتار سعی شده است درآمدی اجمالی بر تبارشناسی و معرفی حوزویان شاخص استان مازندران در ایران معاصر داشته باشد.

علمای دوره پهلوی اول و دهه های سی و چهل مازندران

شاید بتوان گفت شاخص ترین علمای برجسته منطقه در دوره پهلوی اول و دهه سی، آیت الله مهدی امامی مازندرانی (امیرکلایی) و آیت الله محمدتقی آملی باشند که در حوزه علمیه قم و تهران تدریس داشتند. هر دو شیخ فضل الله نوری را درک کرده بودند. آیت الله امامی در مجالس مختلف از مظلومیت شیخ فضل الله می گفت. او از حامیان آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی و از منتقدان جدی سیاست های رضاخان بود و رساله هایی در زمینه عقاید و نقد فرق انحرافی و ادیان تحریف شده نوشت. ایشان شخصیتی بود که به گفته‌ آیت‌الله میرزا هاشم آملی، آیت الله العظمی بروجردی هر وقت ایشان را می دید، از درشکه پیاده و از جلوی ایشان پیاده رد می شد؛ آنها با هم دوست صمیمی بوده و آیت الله بروجردی در تشییع جنازه او با پای برهنه شرکت کرد. پدر آیت الله آملی، ملامحمد آملی، از همفکران شیخ فضل الله و از مخالفان اساسی مشروطه [سکولار] بود. (ر.ک: با کاروان معرفت، ص۱۵) آیت الله آملی علاوه بر آثار ارزشمندشان در فقه و اصول و فلسفه، کتابهایی مثل نقد ماتریالسم را نوشت و به تجزیه و تحلیل فیلسوفانه اندیشه های ماتریالیستی پرداخت. (همان، ص۱۹) علامه حسن زاده آملی، آیات جوادی آملی و سید رضی شیرازی از شاگردان معروف اویند (همان، ص۲۰) که همو طریق آشنایی آیتین آملی با علامه طباطبایی می شود.

اما به علما و حوزویانی بپردازیم که در آن زمان، در خود مازندران سکونت داشتند. علامه حسن زاده آملی ـ که خود از افتخارات استان مازندران است ـ در برخی آثارش، به برخی سوابق حوزه های علمیه منطقه اشاره می کند. وی ضمن بیان خاطرات تحصیلشان در آمل می گوید: «در آن زمان، بزرگانی در شهر آمل داشتیم که دو تن از آنها در مرتبه اول روحانیت شهر بودند. آن دو نفر مرحوم آیت‏الله میرزا ابوالقاسم فرسیو و آیت‏الله محمدآقای غروی بودند. مرحوم آقای فرسیو و مرحوم آقای غروی حوزه تهران و نجف را درک کرده بودند و هر دو از شاگردان بنام حوزه نجف و از شاگردان مرحوم نائینی و مرحوم اصفهانی و آقایان دیگر بودند و مجتهد مسلّم زمان خودشان به شمار می رفتند... مرحوم آقای غروی با آن سطح بالای علمی، برای ما «صرف میر» می گفت!» (گفتگو با علامه حسن زاده آملی، ص۹۹) یا در جایی دیگر می گوید: «استاد گرانقدر ما حضرت آیت‏الله محمد آقای غروی آملی حکایت فرمود که از سلطه اجانب کار دینداری به جایی رسیده بود که من بعضی از روزها با لباس روحانی در خیابان و بازار آمل بدین قصد عبور می کردم که مردم مرا ببینند و دین و دینداری را فراموش نکنند و مبدأ و معاد از یادشان نرود.» (همان، ص۱۵۹)

علامه حسن زاده درباره عالم بزرگ دیگر آمل، آیت‏الله میرزا ابوالقاسم فرسیو، می گوید: «او مدرس مدرسه و کتابدار رسمی مدرسه شهید مطهری (سپهسالار) و اهل کتاب و قلم بود. وقتی که رضاخان (شاه) روی کار آمد به ایشان پیشنهاد امر قضاوت را کرد، ولی او نپذیرفت که این موجب عصبانیت و بُغض رضاخان شد و با وجود این که با ایشان نسبت نزدیکی داشت، او را از سمت استادی و کتابداری اش برکنار کرد. ایشان خیلی به مشکل افتاد. شش ماه به مشهد رفت و از آنجا به آمل آمد. تنها گناه او این بود که یک عالم و روحانی متقی و حقیقی بود. میرزا ابوالقاسم فرسیو، از مجتهدین به نام و از علمای ربانی اصیل عصر ما بود. در تمام ابعاد روحانیت، آدم نمونه ای بود. هم در قداست، هم در شعر و شاعری، هم در علوم متعارف، هم در خط و... او با رضاخان نسبت نزدیکی داشت ولی رضاخان، عفریتی بود که برای حفظ مقامش، با نزدیکترین افرادی که به او خدمت کرده بودند، طوری رفتار می کرد که حیوانات درنده با انسان می کنند. رضاشاه به ایشان پیشنهاد منصب و مقام کرد ولی او از کثرت قداستش ـ که واقعاً آیت تقوا بود ـ قبول نکرد.» (همان، ص۲۹۰)

به روایت علامه حسن زاده، یکی از شخصیت های برجسته حوزوی دیگر این دوره، آیت‏الله شیخ عزیزالله طبرسی است که در مدرسه جامع آمل هم دروس حوزوی را تدریس می کند. ایشان خوشنویس هم بود. (همان، ص۲۳) علامه حسن زاده درباره سطح علمی اساتید حوزه علمیه آمل آن دوران می‌گوید: «زمانی که پس از شش سال تحصیل حوزوی در آمل، به مدرسه مرحوم حاج ابوالفتح (در خیابان ری) آمدند و در آنجا لمعه و قوانین و درس های دیگر می گفتند و بعد دیدم که آقایان شهر ما، از اینها قوی تر هستند و پشیمان شدم که چرا از آمل درآمدم، آن آقایان که خیلی پُخته تر درس می گفتند.» (همان، ص۲۴)

منطقه بابل هم از مناطق عالم خیز استان بود که در آن زمان، شخصیت های برجسته ای چون آیات سید محمدباقر حجتی،‏ محمدعلی شریف طبرستانی، نجفعلی فاضل استرآبادی، سید حسن بهشتی و فرزندش سید محمد محقق بهشتی و امان الله کریمی از جمله آنهاست. آیت‏الله صالحی مازندرانی در کتاب خاطراتش، از آیت اله کریمی، به نیکی و عظمت یاد می کند. البته باید از آیت الله سید علی اسلامی هم یاد کرد که مدتها ریاست مدرسه علامه بابل را برعهده داشته است و مسجدی نیز در چهارسوق بنا کرد. وی پس از سالها تدریس و بحث و ارشاد و مبارزه (به ویژه با بهائیان)، در سال ۱۳۲۶ درگذشت و ریاست مدرسه علامه نیز بر عهده آیت الله نجفعلی فاضل قرار گرفت. باید دانست پیش از بازتأسیس (احیای) حوزه علمیه قم، بابل به واسطه تعدد مدارس علمیه و حضور مجتهدین و عالمان بزرگ، از مراکز مهم تعلیم علوم دینی کشور بوده است. حضرات آیات سعیدالعلماء مازندرانی، ملا محمد اشرفی، زین العابدین مازندرانی، شیخ عبدالله مازندرانی و محمدحسن بارفروشی شیخ کبیر، در این دوره تاریخی در بابل تدریس داشته یا از این خطه برخاسته اند. مبارزات علمای بابل در مقابله با مبلغان و مریدان بابیت و بهائیت مشهور است.

آیت الله علی اکبر الهیان قزوینی تنکابنی (متوفای ۱۳۳۹ش) هم از علمای اخلاقی و اهل کرامت منطقه است که بیشتر در قزوین بسر می برد. وی از شاگردان عالم ربانی آیت الله سید موسی زرآبادی به تهذیب و تزکیه نفس مشغول می شود که یکی از بنیانگذاران و استوانه های «مکتب تفکیک» بود. شیخ مجتبی قزوینی (خواهرزاده اش)، استاد محمدرضا حکیمی و شیخ محمدتقی نحوی، سه تن از شاگردان معروف او بودند. استاد محمدرضا حکیمی در مورد ایشان می گوید: «شیخ علی اکبر الهیان از علمای بزرگ بود، اهل علوم باطنی و مشاهدات و کرامات، با عمری در حدود ۷۰ سال و دارای پیکری نحیف و تحلیل رفته از عبادات و ریاضات. یکبار از او شنیدم که می گفت: اگر من نواب را حضوراً دیده بودم، چه بسا جزو افراد و دسته او می شدم و با این سخن اشاره می کرد به اهمیت فوق العاده دفاع مسلّحانه از دین خدا در این روزگار.»

آیت‏الله شیخ حسن طبرسی سوچلمایی از علمای دهه های بیست و سی در ساری و ییلاقات حومه است. وی پدر آیت‏الله نورالله طبرسی امام جمعه سابق ساری است. او هم عصر شیخ محمدعلی محمدی (پدر آیت‏الله حسین محمدی لائینی) در نجف بوده است. (سلوک محمدی، ص۳۵۵) از دیگر علمای این دوره در منطقه ساری و نکا، آیت الله شیخ عبدالجبار فقیهی کلائی و آیت‏الله حاج سید تقی نصیری است که آیت‏الله حسین محمدی لائینی از شاگردان هر دو بوده است. (سلوک محمدی، ص۳۵۷) آیت الله دارابکلائی هم از علمای این دوره در حوالی ساری و میاندورود است.

دهه های چهل و پنجاه؛ دوره منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی

در این دوره نهضت اسلامی امام خمینی و علمای بزرگ آغاز می شود. شاخص ترین علمای مازندران در این دوره، آیات محمدتقی آملی، علامه حائری سمنانی مازندرانی، میرزا هاشم آملی و محمد کوهستانی هستند که اولی در تهران و دومی در سمنان و سومی در قم به تدریس و تحقیق مشغول بودند و چهارمی در روستای زادگاه خودش «کوهستان» (حومه بهشهر)، به تربیت طلاب می پرداخت. همه اینها هم از حامیان نهضت اسلامی امام خمینی بودند و منتقدان رژیم پهلوی محسوب می شدند. علامه حائری به خاطر مخالفتش با رضاخان در سخنرانیهای مسجدش در بابل، به سمنان تبعید شد. در این دوره، آیت الله میرزا هاشم آملی و آیت الله کوهستانی ظهور و بروز بیشتری دارند؛ خصوصاً که کوهستانی به زهد و پارسایی در کشور شناخته شده بود. آیت الله یحیی نوری (نصیری کجوری) هم از روحانیون فعال در تهران محسوب می شود که به مبارزه با منکرات اجتماعی توجه جدی نشان می داد. او نگاههای بین المللی و جهان اسلامی داشت و در برخی کنفرانس های کشورهای اسلامی شرکت کرده بود و کتابهایی هم در نقد فرق انحرافی و ادیان تحریف شده پیشین نوشته بود.

در دهه های چهل و پنجاه، استان مازندران هم مانند دیگر استان‌ها و مناطق کشور ما در تکاپوهای فراوانی برای مبارزه با پهلوی بوده است. گروههای متدین و روحانی با یک بدنه عظیم مردمی در سطح کشور از یک طرف، گروه‌های ملی گرا و چپگرا و وابسته به احزاب توده با بدنه نخبگانی محدود از طرف دیگر و فعالیت های طرفداران رژیم پهلوی و ساواک هم از سوی دیگر. در این میان مبارزات مذهبیون اوج می گیرد و با اینکه همه کنشگران و انقلابیون مذهبی، مقلد امام خمینی نیستند و برخی مقلد
آیات حکیم، شاهرودی، خویی، گلپایگانی و آملی هستند، اما مخالف اقدامات غیردینی و ضددینی پهلوی هستند. شاید بتوان گفت جدی ترین مبارزات در استان مازندران در شهر بابل صورت می‌گرفته و بابل، کانون مرکزی فعالیت های سیاسی له و علیه رژیم پهلوی بوده است؛ همانطوری که مخالفان رژیم پهلوی در این شهر از انسجام و قوت بیشتری برخوردار بودند،. عوامل رژیم به ویژه ساواک هم برای حفظ این شهر تدابیر مختلفی داشت. در این دوران، هادی روحانی، محمد فاضل استرآبادی، سید محمدباقر نقوی و... از روحانیون فعال و مبارز بابلی بودند. آیت‏الله روحانی در رفت و آمد بابل و روستای کله بست بابلسر (محل سکونت وی و هادی شهر امروز) بود و ارتباط گسترده ای با مبارزان انقلابی و شاگردان امام در سطح کشور داشت. آیت‏الله فاضل ـ هم پس از مراجعت از حوزه علمیه نجف ـ مسجد کاظم بیگ را پایگاه استقرار و فعالیت های انقلابی خود قرار داد.

نظری خادم الشریعه، شیخ مصطفی صدوقی، شیخ نورالله طبرسی، سید حسین شجاعی کیاسری و شفیعی دارابکلایی در ساری و حومه، آیات‏ جوادی آملی و حسن زاده آملی در آمل، آیت‏الله صالحی مازندرانی در قائمشهر و سوادکوه، آیت الله سجادی در نور و فریدونکنار، علی اکبر سلیمانی و صالحی در بابلسر، آیات‏ لیموندهی و محمدی لائینی در نکا، آیت‏الله ابوالحسن ایازی در رستمکلا، آیات‏ سید صابر جباری و خلیلی رحمانی در بهشهر و... فعالیت می کردند. بهشهر از سویی شهر حجت الاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد و نور هم شهر حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری بود و اینها ارتباطاتی با زادگاه خودشان داشتند.

آیت الله مصطفی صدوقی پس از کسب علوم اسلامی در نجف، به علت معالجه درمانشان به وطن برمی گردد و ماندگار می شود. او حوزه علمیه امامیه ساری را راه اندازی می کند که صدرزاده، ایازی، زمانی، نظری، پیشنمازی، نوبخت و معلمی برخی از شاگردان مهم اویند.

آیت الله شیخ عبدالرحمان فقیهی هم در نکا و قم بیشتر فعالیت علمی و مذهبی دارد. وی که در حوزه های علمیه قم، نجف و کربلا تحصیل کرده، پس از بازگشت به ایران، علاوه بر تبلیغ و ارشاد مردم، به عنوان استاد حوزه علمیه در قم به تدریس مشغول شد و مسئولیت استفتائات دفتر «آیت الله سید محمود شاهرودی» را نیز بر عهده داشت.

شیخ عبد اللطیف تنکابنی از علمای شاخص غرب استان است. وی تحصیلات مقدماتی را در تنکابن، قزوین، قم و مشهد پشت سر نهاد. در ۲۱ سالگی برای ادامه تحصیل و تکمیل علوم حوزوی عازم نجف گردید و نزد بزرگان حوزه مانند آیات اصفهانی، شیخ محمدکاظم شیرازی، حمامی، حکیم، سید عبدالهادی شیرازی، اصطهباناتی، بجنوردی، میرزا هاشم آملی، خوئی، شاهرودی و در کربلا نزد سید حسین قمی تلمّذ کرد. وی پس از فراغت از تحصیل، به تنکابن بازگشت و دیری نپایید به منظور تدریس، رهسپار قم گردید. برخی آثار او عبارت است از: رساله در نماز مسافر، زنادقه در اسلام، شناخت امام زمان(ع)، تقریرات در فقه و اصول، ردیه بر عقاید کسروی.

آیت‏الله حسین محمدی لائینی پس از مراجعت از نجف اشرف، به پیشنهاد آیت‏الله کوهستانی مدتی در حوزه علمیه کوهستان کرسی تدریس و تعلیم را بر عهده می گیرد. او بعد از مدتی ، براساس دعوت بزرگان شهر نکا و صوابدید آیت‏الله کوهستانی، به تجدید و احیای حوزه علمیه نکا می پردازد؛ حوزه ای که پیش تر به وسیله آیت‏الله لیموندهی تأسیس شده بود. (سلوک محمدی، صص۱۱۱ و ۱۱۲) او همزمان با این سالها، یک حوزه علمیه تابستانه در وطن اصلی خود، ملامحله (معروف به ملاخیل) لائی دایر می کند. (سلوک محمدی، ص۱۱۶) البته حوزه های مشابهی در مناطق ییلاقی دیگر مانند کوتنا، ورفام، لیموند، کلا، بادابسر، گلورد، منکازین، کوا و... توسط علمای آن مناطق، از قدیم الایام تشکیل شده بود.

جنس فعالیت ها این علما و شخصیت ها مثل هم نبود و تمرکز غالب آنها بر ترویج و تعمیق فعالیت مذهبی و دفاع از مکتب اهل بیت(ع) بود. در این مقطع، شهرهای استان مازندران محل رفت و آمد خطبای مشهور کشوری بود از جمله محمدتقی فلسفی و احمد کافی که زیاد به استان مازندران (مازندران فعلی و منطقه گلستان) سفر می کردند.

در سالهای منتهی به انقلاب فعالیت‌های انقلابیون و مروجان امام خمینی به استان بیشتر و بیشتر شد. آیت الله سید جعفر کریمی (امیرکلایی) از اعضای اصلی دفتر امام در نجف بود. روحانیونی مانند شهید هاشمی نژاد، سید مصطفی محقق داماد، هادی غفاری و محمد منتظری و... گویی در مأموریتی از پیش تعیین نشده، ارتباطات خوبی با فعالان انقلابی شهرهای مختلف برقرار کرده بودند و بر شور و شعور انقلابی در حوزه ارتباطی خودشان می دمیدند. فریدونکنار و نکا و بهشهر به خاطر غلبه جوّ مذهبی، بسترهای فعالیت های انقلابی زیادتری داشتند. قائم شهر (یا شاهی آن زمان) و آمل به خاطر حضور و نفوذ وابستگان دربار و فعالیت های ویژه کارگران، زمینه‌های خوبی برای جذب فعالیت های گروهک ها بود.

علمای استان مازندران در ایام مبارزات علیه رژیم طاغوت و هفته های پایانی سقوط رژیم پهلوی، بیانیه مهمی را منتشر کردند که حاوی مطالب بسیار مهمی علیه رژیم و شخص شاه بود. متن این بیانیه از سوی آیت الله نظری خادم الشریعه انشاء شده و از سوی آیت الله ابوالقاسم رحمانی خلیلی بهشهر تحریر شده است. این بیانیه از سوی سرلشکر قرنی به همه سفارتخانه ها ارسال شده بود که حرکت بزرگی را علیه شاه به وجود آورد و از اسناد حرکت انقلاب اسلامی است. آیت الله نظری که در میان مردم ساری و سوادکوه از جایگاه و محبوبیت ویژه ای برخوردار بوده است، به همراه حجت الاسلام مصطفی مصطفوی پیام همراهی مردم زیراب با انقلاب را به امام خمینی(ره) منتقل می کرد. او در زمان حضور امام در نوفل لوشاتو، به مدت ۱۱ روز در آنجا حضور داشت و به همراه بنیانگذار انقلاب اسلامی ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ به ایران بازگشت.

علمای شاخص دهه های شصت و هفتاد

پیروزی انقلاب اسلامی فضای کشور را دگرگون کرد و تحولات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی گسترده ای را در کشور رقم زد. دهه اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دهه مهمی در تاریخ انقلاب هستند و حوادث زیادی در این دهه اتفاق افتاد و علما و روحانیون نقش های ویژه‌ای داشتند، از جمله مجلس خبرگان قانون اساسی، مجلس شورای ملی و مجلس خبرگان رهبری و برپایی نمازجمعه ها در شهرهای مختلف کشور و نمایندگی امام خمینی در ادارات و نهادهای انقلابی و دهها مسئولیت و جایگاه حقیقی و حقوقی برای حوزویان.

بسیاری از روحانیون انقلابی در جایگاه امام جمعه، حاکم شرع، دادگاه انقلاب اسلامی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، رئیس کمیته انقلاب اسلامی و برخی هم در جهادسازندگی و سپاه پاسداران و نهضت سوادآموزی یا نماینده مجلس شورای اسلامی و... شهرهای مختلف استان مشغول به فعالیت می شوند. حسن زاده آملی، روحانی، طبرسی، محمدی لائینی و سید صابر جباری به ترتیب امام جمعه شهرهای آمل، بابل، ساری، نکا و بهشهر می شوند. شیخ محمدتقی نحوی از علمای این دوره غرب مازندران است. وی پس از آیت الله محمد صادقی تهرانی که اولین نماز جمعه را رامسر اقامه کرد، و شیخ عبدالرزاق الهیان، از سوی امام خمینی در تاریخ ۲۹ دی ماه سال ۱۳۶۰ خورشیدی به عنوان امام جمعه رامسر منصوب شد. نحوی همچنین موسس مدرسه علمیه المهدی(عج) این شهر است. وی در عرفان عملی شاگرد آیت الله شیخ علی اکبر الهیان بود و هماره در سفر و حضر از ایشان بهره می برد.

در دوره‌های اول مجلس خبرگان رهبری، شخصیت‌هایی مثل آیات‌ جوادی آملی، سید جعفر کریمی، هادی روحانی، محمدی لائینی و صالحی مازندرانی از جمله علمای شاخص آن ایام هستند. البته در آن سالها، استان گلستان فعلی بخشی از مازندران بود و چهره های شاخص حوزوی چون آیات نورمفیدی، علوی گرگانی، طاهری گرگانی، میبدی و سید عبدالهادی شاهرودی و... داشت. آیت الله جوادی آملی عضو شورای عالی قضایی می شود و آیت الله سید جعفر کریمی نماینده امام در شورای اقتصاد کشور می شود.

در مجلس شورای اسلامی علمای تراز اول بسیاری در آن مقطع حضور داشتند که یک تجربه خاص و تکرارنشدنی محسوب می شود. آیت‏الله محمد فاضل استرآبادی از جمله تحصیلکرده نجف اشرف و شاگردان آیت‏الله خویی و علمای شاخص بابل، نمایندگی مردم بابل را در مجلس را برعهده داشت. وی بعد از این دوره، از فعالیت مستقیم سیاسی به تأسیس حوزه علمیه فیضیه مازندران و تربیت طلاب در بابل می پردازد. مدرسه علمیه خاتم الانبیا(ص) یا صدراعظم هم توسط آیت‏الله روحانی، نماینده ولی فقیه در استان به پذیرش طلاب اقدام می کند. آیت‏الله محمدی هم از دیگر شخصیت های شاخص بابل است که مدرسه علمیه روحیه (محمدیه) را در بابل تأسیس می کند. حوزه علمیه رستمکلا هم با محوریت آیت‏الله ایازی شاخص می شود. این حوزه در دوره حضور خود آیت الله و حتی فرزندش حجت الاسلام محمدجواد، دوره مناسبی برای تربیت طلاب است ولی بعد از درگذشت شان، آن پویایی سابق را ندارد.

با شروع دفاع مقدس، نقش علما و روحانیون و مبلغان حوزوی هم برجسته می شود. هم در توجیه مردم عادی و هم تهییج تشویق مردم و جوانان به شرکت در جهاد، دفاع از خاک و ناموس. از سویی یک سری از علمای برجسته هم در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور پیدا می‌کنند و در جمع رزمندگان حاضر می شوند. حضرات آیات روحانی، جوادی‌آملی، جباری، ایازی، صالحی مازندرانی، معلمی و... در جبهه‌ها حضور می‌یافتند و در این میان، آیت‏الله جباری حضور پررنگ‌تری در جبهه ها داشت. روحانیون و طلاب جوان زیادی در جبهه‌ها حضور داشتند و به شهادت رسیدند که حجت الاسلام مهدی عبدالله پور از چهره‌های شاخص حوزوی، شهید استان محسوب می شود. برخی حوزه های علمیه استان هم در زمینه حضور در جبهه ها برجسته می شوند. برای یک نمونه مدرسه علمیه امام صادق(ع) رستمکلای بهشهر بیش از ۹۰ شهید در دوران دفاع مقدس دارد. طلاب حوزه های علمیه استان به ویژه خاتم الانبیا(ص) و فیضیه هم در جبهه ها فعال بودند.

آیت‏الله سید علی محقق بهشتی (متولد بابل) از علمای شاخص این دوره در نجف اشرف است که بعد از آیات‏ خویی و سبزواری، مرجعیت ایشان مطرح می شود. اگرچه ایشان در فضای عمومی استان چندان شناخته شده نیست ولی در فضای علمی و حوزوی، به ویژه بین فضلای نجفی، شخصیت شناخته شده ای است و بعد از درگذشتش، آیت‏الله سیستانی و رهبر معظم انقلاب هم پیام تسلیتی صادر کردند.

آیت‏الله بهشتی در دو دهه اخیر بیشتر به خاطر فعالیت های تبلیغی فرزند روحانی اش، حجت الاسلام سید مجتبی و عمدتاً در بابل شناخته شده است؛ مبلغ باتجربه ای که در کشورهای اروپایی و غربی حضور تبلیغی داشته است و در این دوره، در سطح کشور و به ویژه بابل فعال است.

آیت الله محمدعلی تسخیری که اصالتاً از غربی ترین مناطق مازندران است، معاون بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی شود. آیت الله محی الدین مازندرانی، از شاگردان شهید صدر هم در دستگاه قضایی مشغول فعالیت می شود. برخی مانند دکتر سید محمدباقر حجتی و دکتر ابوالحسن شریف طبرستانی در دانشگاه تهران و حوزه علمیه مروی این شهر مشغول تدریس و تحقیق می شوند. حجتی به عنوان پدر رشته علوم قرآنی دانشگاهها، شخصیت برجسته علمی این استان محسوب می شود.

در دهه هفتاد، حجت الاسلام محمد دشتی (محمودآبادی) مترجم مشهور نهج البلاغه از روحانیون انقلابی استان شاخته می شود. وی محقق کوشا و نویسنده ای پرکار و در دفاع از انقلاب اسلامی صریح بود. آیت‏الله زین العابدین باکویی (امام جمعه فریدونکنار) هم در زمینه های علمی و حوزوی شناخته شده تر می شود. آیت‌الله محمدکاظم فقیهی مازندرانی هم در فضای علمی و حوزه علمیه قم تدریس می کند و حتی کتابخانه ای در قم تأسیس می کند. در این دوره، روحانی سنتی و منتقدی به نام یعسوب الدین رستگار جویباری به خاطر نظرات خلاف وحدت اسلامی و توهین به خلفا و حمایت از آیت الله سید کاظم شریعتمداری در برخی محافل و رسانه ها مطرح می شود.

حوزویان شاخص دهه های هشتاد و نود

اگرچه برخی شخصیت‌های حوزوی در دهه‌های شصت و هفتاد در استان حضور داشتند یا فعالیت فرهنگی و تبلیغی یا تدریسی داشتند، ولی به دلایل مختلف، کمتر شناخته شده بودند و پررنگ شدن نقش رسانه ها و فضای مجازی به شناخت و اثرگذاری بیشتر آنها کمک کرد به گونه ای که در دهه‌های بعدی محوریت یافتند و در فضاهای فرهنگی و رسانه‌ای و حوزوی استان وزنه مهمی محسوب می شدند / می شوند، شخصیت هایی مانند نظری و طبرسی در ساری، معلمی در جویبار و قائم شهر، سید رحیم توکل و عباس نیکزاد در بابل، سید یوسف ابراهیمیان و محمدعلی رحمانی در آمل و صادق لاریجانی (مشهور به آیت الله آملی لاریجانی) در سطح استان. آیت الله لاریجانی در سه چهار دوره اخیر به عنوان نماینده مردم استان در مجلس خبرگان رهبری انتخاب شدند. او سالهای طولانی است که عضو فقهای شورای نگهبان است و حدود ۱۰ سال نیز مدیریت دستگاه قضایی را برعهده داشته است.

آیت الله نظری، شیخ العلمای مازندران، در اواخر عمرشان، در ساری درس خارج از فقه و اصول را تدریس می کرد. وی پایه گذار دهه غدیر در کشور است و این رسم نکو را در طول دهه‌های اخیر با برپایی مراسم و سخنرانی های علمی در ساری و شهرهای دیگر مازندران زنده نگاه می‌داشت.

حجت الاسلام محمداسماعیل کوهستانی، فرزند آیت الله کوهستانی هم کم و بیش محل رجوع برخی جوانان و طلاب و علاقمندان به سیره و سلوک این عالم زاهد هست.

در اوایل دهه نود هم چندین چهره حوزوی منطقه برجسته و رسانه ای می شوند، مانند آیت‏الله علی اکبر سیفی مازندرانی (متولد فریدونکنار و جانباز جنگ تحمیلی)، حجت الاسلام شیخ حسن/ مجتبی روحانی (فرزند مرحوم آیت‏الله روحانی و امام جمعه فعلی بابل)، آیت اله مرتضی صدوقی مازندرانی (تولیت مدرسه علمیه امامیه ساری) و حجت الاسلام محمدی نائینی (فرزند مرحوم آیت‏الله محمدی لائینی که امام جمعه نکا بود و بعد از درگذشت آیت‏الله طبرسی، به عنوان امام جمعه ساری و نماینده ولی فقیه استان مازندران منصوب می شود.)

در فضای علمی حوزه ها، آمل جایگاه ویژه ای دارد و همواره روحانیون و مدرسان برجسته حوزوی داشته است و اساتیدی مانند صادق آملی لاریجانی، سید یدالله یزدان پناه، محمدعلی رحمانی، محمدرضا مصطفی پور، سید یوسف ابراهیمیان، سید علی حسینی آملی و مرتضی جوادی آملی در قم و سید محمدرضا حسینی آملی در مشهد از جمله آنهاست. فضلا و روحانیونی مانند حبیب الله طاهری آکردی، سید محمد شفیعی مازندرانی، سید اسحاق حسینی کوهساری، سید رحیم توکل، احمد قدسی، محمود تقی زاده داوری، مهدی رستم نژاد، یدالله مقدسی، سید محمود جلالی، محمدهادی فاضل، سید کمال الدین عمادی، شوپایی جویباری، عسگری سلیمانی امیری، محمدمهدی گرجیان، محمدحسین مختاری، سید محمود نبویان، محمدجواد رودگر، حسین سیدی ساروی، شمس اله مریجی، نصرالله آقاجانی، محمدعلی لیالی ساروی، ابوالقاسم طاهری آکردی، ابوالقاسم مقیمی حاجی، سید سجاد ایزدهی، فرج الله هدایت نیا، حسن غفاری فر، جواد سلیمانی امیری، مصطفی سلطانی، محمدنقی نظرپور، حسن گلی شیردار، سید علی حسنی آملی، محمدحسین طاهری و... هم نمونه ای از اساتید و روحانیون و نویسندگان حوزوی مازندران مقیم قم هستند که عمدتاً در مراکز علمی و پژوهشی قم فعالند. برخی فضلای حوزوی مانند یعقوب توکلی، حمید احمدی حاجیکلایی، محمدمهدی باباپور گل افشانی و... در تهران حضور دارند. برخی مانند ابوالفضل حافظیان بابلی در زمینه کتابشناسی و احیای نسخ خطی فعال می شود.

از سویی روحانیون زیادی از استان هم در دستگاه های اداری و فرهنگی و دانشگاهی و به ویژه قضایی، عقیدتی ـ سیاسی سپاه، نیروی انتظامی و وزارت دفاع فعالند که خود سرفصل تحقیقاتی دیگری است و در این مجال نمی گنجد.

برخی منابع:

۱. گفتگو با علامه حسن حسن زاده آملی، به اهتمام محمد بدیعی، چاپ پنجم، ۱۳۸، قم: انتشارات تشیع.

۲. سلوک محمدی: پژوهشی یپرامون سلوک عملی و اسلوب شخصیتی مرد جهاد و اجتهاد، حضرت آیت‏الله حاج شیخ حسین محمدی لائینی، تألیف محمدباقر و محمدصادق محمدی لائینی، چاپ اول، ۱۳۹۶، ساری: سرو سرخ.

۳. فیضیه تهران؛ دانشنامه مفاخر مدرسه علمیه مروی و سپهسالار قدیم (شهید بهشتی)، حمید سبحانی صدر، چاپ اول، ۱۴۰۰، تهران: انتشارات واژه پرداز اندیشه.

یاسر عسگری، پژوهشگر تاریخ معاصر

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha