خبرگزاری حوزه/ حکایت این روزها که مردم مظلوم و مسلمان غزه در خون و آتش غوطه ورند، روی دیگری از حکایت ماست تا به خود آییم که وظیفه ما امت اسلام و بلکه ما انسانهای روی زمین در برابر این میزان از مظلومیت و درد و تنهایی از سویی و ظلم و دنائت و بیپروایی از سوی دیگر چیست. آن هم در زمان و زمانهای که همه سران مدعی و مجامع جهانی حقوق بشر، مهر مرگ بر دهان کوفته و خاک خفقان بر لب ریختهاند.
با خود بیاندیشیم؛ وظیفه ما در قبال غزه؟
این روزها که مردم مظلوم و مسلمان غزه زیر آتش بمب و غریو دهشتناک خمپاره، جان و جهان خویش را در خون و آتش و ضجه و درد و مرگ مییابند، به جاست تا با خود بیاندیشیم وظیفه ما امت اسلام و بلکه ما انسانهای روی زمین در برابر این میزان از مظلومیت و درد و تنهایی از سویی و ظلم و دنائت و بی پروایی از سوی دیگر چیست.
وقی جان و دلمان می لرزد...
این روزها، وقتی تصاویر دلخراش و جانکاه و دلگداز مردم ستمدیده غزه و به خصوص کودکان و طفلان بیگناه و شیرخوارگان معصوم این سرزمین را در آغوش مرگ و با چهرهای سرد، مملو از بهت و درد مشاهده میکنیم، جان و دلمان به دریای غم میافتد و دست و قلبمان میلرزد.
بیش از یک میلیارد مسلمان و این همه جنایت یهود علیه مسلمانان؟!
زجرآلود نه تنها از این جهت که ملتی و مردمانی این چنین مصلوب ددمنشی مشتی از حیوان پستتر شدهاند، بلکه از این روی که ما به عنوان بیش از یک میلیارد مسلمان، با آن همه آموزهها و معارف وحیانی و ربانی در باب یاری به ستمدیدگان و به خصوص مسلمانان مظلوم، چگونه است که این چنین در تنگنای درد و دریغ و تردد و تردید باقی ماندهایم و عمال شیطان در جامه صهیونیزم حیوان صفت و درنده خو، این چنین به مردم مسلمان غزه یورش میبرد و به آبروی انسانیت.
راهی برآمد از آموزه های اسلامی در جهت تنبه و تذکر ایمانی
شاید به جا باشد و بد نباشد، اگر با مروری بر همین آموزهها، به یادآوریم و چه وظیفهای داریم و دین مبین اسلام و معارف وحیانی آن، در چنین موقعیتی از ما چه خواسته و بر ما چه رفته است.
*معنای مظلوم
مظلوم از ماده ظلم است؛ به معنای ستمدیده است و این واژه به کسی گفته میشود که تحت بیدادگری و ظلم کسی، تجاوز به حقوقش را شاهد بوده است. در قرآن مجید میخوانیم: «... وَ مَن قُتِلَ مظلُوماً فقد جعلناهُ لولِیه سُلطاناً؛ و آن کس که مظلوم کشته شده است، برای ولیاش سلطه [حق قصاص] قرار دادیم.»(اسرا33)
نه ظلم کنیم و نه ظلم بپذیریم؛ این است دستور اسلام
و این حکایتی است دو سویه؛ در رد ظلم و ظالم؛ به بیان دیگر در معارف اسلامی آنچه به شدت مورد تأکید قرارگرفته، این است که به موازات ظلم نکردن، نباید مورد ظلم هم واقع شد و این دو، هر دو مورد نهی و نهیب دین مبین اسلام و آموزههای ربانیش قرار گرفته است.
اما در این میانه آنچه به مناسبت موضوع این نوشتار مطمح نظر ماست، مسئله دفاع از مظلوم و جستجوی آن در آموزههای دینی است؛ آموزههایی که شاید بازخوانی آنها، بتواند تلنگری باشد بر وجدان خفته میلیونها چشمی که دوخته به آنچه این روزها بر مردم غزه میرود، تنها نظارهگری است خاموش.
آیاتی تأمل آفرین، برانگیزاننده و تحرک بخش
در میان آیات شریفه قرآن کریم، نوع توجهی که به مسئله ظلم و ستمگری از منظرهای گوناگون شده است، قابل تأمل و برانگیزاننده و تحرک بخش است و رهنمون به راهی جز آنچه این روزها در اقصی نقاط عالم و در برابر ظلم و ستم، از سوی مردمان این روزگار شاهدیم.
مدد به مظلوم در آینه کتاب خدا
خداوند متعال در سوره انفال میفرماید: «... إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکُمُ النَّصْرُ...؛ اگر گروهی(مؤمنان مهاجر) به خاطر حفظ دین و آئین شان از شما یاری طلب کنند، بر شما لازم است که به یاری آنان بشتابید.»(انفال/72) بیانی که در این آیه شریفه وجود دارد، تأکیدی بیشائبه و ابهام و دریغ دارد بر این مدعا که وظیفه یاری رساندن به برادران مسلمان، از دوش هیچ مرد و زنی برداشته شدنی نیست و وظیفهای است بیّن و حتمی.
حکایت کسانی که نسبت به دفاع از مظلوم کاهلی مینمایند
در نمونهای دیگر، قرآن کریم، در آیه شریفه دیگری از منظری دیگر به بیان تصویری از کسانی میپردازد که نسبت به وظیفه دفاع از مظلوم و یاری رساندن به او کاهلی مینمایند: «وَ ما لَکُمْ لاتُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا اَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیة الظَّالِمِ اهلها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرا؛ چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که(به دست ستمگران) تضعیف شدهاند، پیکار نمیکنید همان افراد(ستمدیدهای) که میگویند: خدایا ! ما را از این شهر که اهل آن، ستمگرند، بیرون ببر و برای ما از طرف خود، سرپرست قرار ده و برای ما از طرف خود، یار و یاوری تعیین فرما!»(نسا/75)
حقیقت وجوب جنگ و جهاد در راه خدا
این مطلب به نوعی تأکید مصرحی است بر حقیقت وجوب جنگ و جهاد در راه خدا و برای یاری رساندن به مظلومان و رهانیدن آنها از بند ظل و ستم ستمکاران.
مؤلف تفسیر «اطیب البیان» ، ذیل این آیه شریفه بیان میدارد: «از این آیه استفاده میشود که بر مسلمانان واجب است اگر دیدند مسلمانی گرفتار ظالمی شده، به قدر قوه و قدرت خود باید اقدام کنند و رفع شر آن را بنمایند.»
... و خدای توانا در موقع حساب از آنان، مؤاخذه میکند
نگارنده تفسیر «آسان» هم ذیل همین آیه، اشعار میدارد: «از سیاق آیه یک نوع تهدید استفاده میشود و آن این است که اگر مسلمانی، تحت شکنجه ستمگران باشد و مسلمانان دیگر، بتوانند او را آزاد کنند، ولی تجاهل وسهل انگاری کنند، مشمول تهدید این آیه میشوند و خدای توانا در موقع حساب از آنان، مؤاخذه میکند.»
تأکید بر مقوله یاری ستمدیدگان و مستضعفان دارد
یکی دیگر از آیات قرآن کریم که در آن به این موضع اشاره رفته است و میتوان آرا در ردیف آیاتی دانست که تأکید بر مقوله یاری ستمدیدگان و مستضعفان دارد در سوره شوری است که میفرماید: «وَ الَّذِینَ إِذا اَصابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ» . راغب اصفهانی در باب معنای واژه انتصار یادآوری میکند که:
«انتصار» و «استنصار» هر دو به معنای طلب یاری است، لذا ترجمه آیه این میشود: «و کسانی که هرگاه ستمی بر آنها رسد» ،تسلیم ظلم نمیشوند« و یاری میطلبند.»
فحوای بیِّن این آیات و دیگر آموزههای دینی ما
باری؛ همانطور که اشاره کردیم، از فحوای بیِّن این آیات و دیگر آموزههای دینی ما برمی آید که در اسلام هم هیچکس حق ندارد اجازه دهد که به او ظلمی رواداشته شود و مورد تعدی و تجاوز ظالمان و ستمکاران قرار گیرد و هم بر دیگر مسلمانان است که در برابر این ظلم و تعدی، واکنش بجا و درخور به انجام رسانند و نوای یاری خواهی و استمدادطلبی ستمدیدگان و مظلومان را صلای همیاری دهند.
صاحب تفسیر الانوار درخشان نیز ذیل همین آیه یادآور میشود که: «از جمله واجبات فطری، کمک مظلوم و ستمدیده است که ظلم ستمگر را از مظلوم، دفع نمایند و دست ستمگر را از ستمدیده کوتاه نمایند.
کمک به ستمدیده در بیان روایات و آینه احادیث
در میان مجموعه روایاتی که از حضرات معصومین (ع) به دست ما رسیده، امر یاری رساندن به مظلومان و پایداری و مقاومت در مقابل ستمکاران، جایگاه بس قابل توجهی داراست.
پیامبر اکرم میفرماید: «خدای متعال به داود وحی فرمود: ای داود! هیچ بندهای نیست که ستمدیدهای را یاری رساند یا در ستمی که به او رفته، همدردی کند، مگر این که گامهای او را در آن روزی که همه گامها میلغزد، استوار نگه دارم» و در بیان دیگری یادآوری مینماید که «... و مَن اخذ للمظلوم مِن الظالم کان معی فی الجنة مصاحباً...»؛ «هرکسی داد ستمدیدهای را از ستمگر بگیرد، در بهشت با من و یار و همنشین من باشد.»
بهترین عدالت، یاری مظلوم است
امیرالمومنین امام علی (ع) میفرماید: «اَحسَنِ العَدلِ نصرة المظلوم؛ بهترین عدالت یاری مظلوم است» امام صادق (ع) نیز در بیانی میفرماید: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُعِینُ مُؤْمِناً مَظْلُوماً إِلَّا کَانَ اَفْضَلَ مِنْ صِیَامِ شَهْرٍ وَ اعْتِکَافِهِ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَنْصُرُ اَخَاهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی نُصْرَتِهِ إِلَّا نَصَرَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه» ؛
هیچ مؤمنی، مؤمن ستمدیدهای را یاری نمیرساند، مگر این که عمل او، برتر از یک ماه روزه و اعتکاف در مسجد الحرام باشد و هیچ مؤمنی نیست که بتواند برادر خود را یاری رساند و یاریش دهد، مگر این که خداوند در دنیا و آخرت او را یاری کند.
* یاری رساندن به مظلوم و مبارزه با ظالم به مثابه یک وظیفه و تکلیف شرعی
اما احادیث و روایات دیگری هم در میان آمزوه های روایی اسلام وجود دارد که بر یاری رساندن به مظلوم و مبارزه با ظالم به مثابه یک وظیفه و تکلیف شرعی، اشاره مینماید. از حضرت عیسی بن مریم (ع) نقل شده است که: «... به حق اقول لکم إن الحریق لیقع فی البیت الواحد فلایزال ینتقل من بیت إلی بیت حتی تحترق بیوت کثیره إلاان یستدرک البیت الاول فیهدم من قواعده فلاتجد فیه النار محلاو کذلک الظالم الاول لو اخذ علی یدیه لم یوجد من به عده إمام ظالم فیاتمون به کما لو لم تجد النار فی البیت الاول خشبا و الواحا لم تحرق شیئا ...؛»
به حق، به شما بگویم اگر اتاقی آتش بگیرد، آن آتش پیوسته از اتاقی به اتاق دیگر سرایت میکند تا جایی که اتاقهای بسیاری میسوزد، مگر این که همان نخستین اتاق را دریابند و آن را از بیخ و بن بر اندازند که در این صورت، جای پای آتش نخواهد ماند. چنین است آفت ستمگر نخست که اگر جلویش گرفته شود، بعد از او پیشوای ستمگری پیدا نخواهد شد؛ چرا که دیگران از او سرمشق گیرند؛ چنان که اگر آتش در اولین خانه، چوب و تختهای نیابد چیزی را نمیسوزاند.
* نباید در برابر ظلم ظالمان و مظلومیت ستمدیدگان، سکوت کنید
امام علی (ع) از جمله عوامل پذیرش حکومت و خلافت، عهد و پیمانی را معرفی میکند که خداوند از علما و دانشمندان گرفته است که نباید در برابر ظلم ظالمان و مظلومیت ستمدیدگان، سکوت و بی تفاوتی اختیار کنند:
«... اَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّه وَ به راَ النَّسَمَه لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّه بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا اَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ اَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّه ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَاَلْقَیْتُ حبلها عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَاْسِ اولها وَ لَاَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُمْ هَذِهِ اَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَه عَنْزٍ؛» سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید! اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران، حجّت را بر من تمام نمیکردند و اگر خدا از علما پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهانش انداخته، رهایش میساختم و آخرش را به کاسه اول آن، سیراب میکردم، آنگاه میدیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغالهای، بی ارزش تر است.
و البته روایات دیگری که نسبت به ظلم ظالم و مظلومیت مستضعفان بی اعتنایند و نهیب و سرزنشی که از این مسیر، بر این گروه از مردمان روا میدارند.
در حدیث معروفی از رسول اکرم (ص) آمده است: «مَنْ اَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِاُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ کسی که [شب را] صبح کند و نسبت به سرنوشت مسلمانان [بی تفاوت بوده و] اهتمام به خرج ندهد، مسلمان نیست.» و در بیان دیگری میفرماید: «وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛» هر کسی فریاد و استغاثه انسانی را بشنود که مسلمانان را به یاری وکمک میطلبد و به یاری او نرود، مسلمان نیست و نیز امام صادق (ع) میفرماید: «وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَخْذُلُ اَخَاهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه؛» «هیچ مؤمنی نیست که دست از یاری برادرش بردارد، در حالی که قدرت و توانایی یاری کردن را دارد، الاّ این که خداوند در دنیا وآخرت دست از یاری او خواهد کشید.»
و بالاخره بیانی ازامام راحل (ره) که میفرماید:
«همانطوری که ظلم حرام است، انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است، دفاع از ناموس مسلمین و جان مسلمین و مال مسلمین و کشور مسلمین، یکی از واجبات است.»
آری؛ حکایت این روزها که مردم مظلوم و مسلمان غزه زیر آتش بمب و غریو دهشتناک خمپاره، جان و جهان خویش را در خون و آتش و ضجه و درد و مرگ مییابند، از منظری، حکایت ماست تا با خود بیاندیشیم و به خودآییم که وظیفه ما امت اسلام و بلکه ما انسانهای روی زمین در برابر این میزان از مظلومیت و درد و تنهایی از سویی و ظلم و دنائت و بی پروایی از سوی دیگر چیست.
امت محمد (ص) کجاست؟ !
آنهم در زمان و زمانهای که همه سران مدعی و مجامع جهانی حقوق بشر،مهر مرگ بر دهان کوفته و خاک خفقان بر لب ریختهاند و این تنها مردم مظلوم غزهاند که در آتش و خون و درد، میسوزند و میسازند. آیا دستی و دلی به یاری و دمسازی، برخواهد آمد؟ امت محمد (ص) کجاست؟ !
به قلم محمد آصف عطایی