یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
علی الشعیبی

حوزه/ الشعیبی گفت: یهودیان مستشرق انگلیسی اوضاع جهان اسلام را بررسی کردند و متوجه شدند ابن تیمیه کسی است که توانسته در گذشته جوامع اسلامی را نابود و تخریب کند و با خود گفتند اکنون نیز ما نمی توانیم جوامع اسلامی معاصر را نابود کنیم مگر اینکه فرهنگ ابن تیمیه را بار دیگر زنده کنیم.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» دکتر علی الشعیبی از مسلمانان متولد رقه سوریه است که از کودکی علاقه و استعداد سرشاری در یادگیری و تبلیغ اسلام داشت و از زمان 12 سالگی تحت تاثیر شیوخ وهابی رقه به این فرقه مذهبی گرایش پیدا کرد و جوانی خود را در سوریه و عربستان با اعتقاد به وهابیت و تعالیم محمد بن عبدالوهاب گذراند و سال ها نیز به عنوان مشاور ملک فهد پادشاه عربستان فعالیت کرد تا اینکه به دروغگو بودن محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه پی برد و با آشنایی با حدیث غدیر خود را بر سر دوراهی بهشت و جهنم یافت.

آنچه در ادامه می خوانید ترجمه گفتگوی شبکه الکوثر با این اندیشمند جهان اسلام و کارشناس وهابیت است. علی الشعیبی در این حلقه از گفتگو درباره خارج بودن وهابیت از دایره اهل سنت و علت حمایت انگلستان از محمد بن عبدالوهاب سخن می گوید. وی بر این باور است که انگلستان با بررسی اوضاع جهان اسلام به این نتیجه رسید که برای ضربه زدن به اسلام باید فرهنگ ابن تیمیه را در جهان اسلام زنده کند و مناسب ترین فرد برای رسیدن به این هدف محمد بن عبدالوهاب بود.

 

- آیا وهابیت به عنوان یک جنبش دینی می تواند تحت عنوان اهل سنت و جماعت قرار بگیرد؟

سؤال خوبی است، زیرا بسیاری از مسلمانان و اهل سنت از این موضوع غفلت دارند و سال های زیادی گذشته تا ما متوجه شده ایم وهابیت چیزی است و اهل سنت چیز دیگری است و این دو با هم اختلاف ریشه ای دارند و 180 درجه با هم متفاوت هستند.

از قرون وسطی که این تیمیه در آن زمان ظهور کرد، اصطلاحاتی داشت که در آنها نوعی تمسخر نسبت به اهل سنت موجود بود گویی آنها را به رسمیت نمی شناسد. به عنوان مثال ابن تیمیه درباره ائمه مذاهب چهارگانه مطلب نوشته و آنها را ملامت کرده و با فکر اجماع و جمهور مخالفت کرده است.

ابن عبدالوهاب حتی اصول اهل سنت را هم رد می کرد و به فروع بسنده نمی کرد و به همین خاطر ناصرالدین البانی شیخ سلفی های معاصر درباره ابن تیمیه می گوید: در 150 مساله با احمد بن حنبل مخالفت کرده و بدین ترتیب با مسلمانان مخالفت کرده، چون احمد از ائمه مسلمانان است.

ابن تیمیه گاه از حنبلی ها و گاه از شافعی ها انتقاد می کرد و گاهی بر می گشت و می گفت من حنبلی هستم و گاهی می گفت من شافعی هستم و این کسی است که مرجع اول و آخر وهابی ها است.

امروز مسلمانان سه گروه هستند: مدرسه اهل سنت، مدرسه اهل بیت(ع) که مدرسه امام جعفر علیه السلام است که از سال 1958 در کنار مذاهب سنی در الازهر تدریس می شود و در آن زمان فتاوای شلتوت به جواز تعبد به مذهب جعفری صادر شد. و سومین گروه وهابی ها هستند که تمام مسلمانان را تکفیر می کردند و ابتدا هم از تکفیر اهل سنتی شروع کردند که اطراف خود آنها قرار داشتند. روزی سلیمان برادر محمد بن عبدالوهاب به او گفت ای محمد ارکان اسلام چیست؟ گفت ارکان اسلام پنج چیز است و آنها را ذکر کرد، اما برادش به او گفت اشتباه گفتی و رکن ششم را فراموش کردی، کسی که به تو ایمان ندارد کافر است و این سخن سلیمان یک سخن بیهوده و بی اساس نبود. او با محمد بن عبدالوهاب زندگی کرده بود و با افکار او آشنا بود چون محمد بن عبدالوهاب دائما این جمله را تکرار می کرد که برای شما دین جدیدی آورده ام و این عبارت را "زینی دحلان" مفتی شافعی از او نقل می کند. وهابی ها فقط مسلمانان منطقه خوا را تکفیر نمی کردند، بلکه مسلمانان تمام جهان را تکفیر می کردند.

 روزی مردی نزد محمد بن عبدالوهاب آمد و گفت یابن عبدالوهاب خداوند در ماه رمضان چه مقدار از مردم را می آمرزد؟ گفت: هرشب هزاران نفر را می آورزد و در پایان ماه رمضان به اندازه ای می آمرزد که در تمام ماه رمضان آمرزیده است. آن مرد خندید و گفت: شما که همه مردم را تکفیر می کنید به گونه ای که گمان کنم غیر از تو و اصحابت مسلمانی نباشد و تعداد شما از این مقدار که خداوند در ماه رمضان می آمرزد کمتر است پس تکلیف چیست؟ و محمدبن عبدالوهاب ساکت شد. وهابی ها تمام مسلمانان غیر از خود را کافر می دانند به ویژه اینکه آنها به حدیث افتراق امت نیز تکیه می کنند و البته آن را اشتباه فهمیده اند.دکتر علی الشعیبی

مردی به محمد بن عبدالوهاب گفت: این دینی که آورده ای متصل است یا منفصل؟

جواب داد: منفصل است. بدین ترتیب خود ابن عبداوهاب اعتراف می کند که از دین اسلامی که از زمان حضرت آدم تا زمان پیامبر(ص) کامل شده پیروی نمی کند و اتصالی با آن ندارد و به آن به عنوان یک دین متصل ایمان ندارد.

آن مرد ادامه داد و پرسید: پس دین تو منفصل است. آن را از چه کسی گرفته ای؟

جواب داد: از طریق وحی و الهام.

آن مرد گفت: پس در این صورت هر انسانی می تواند دینی مانند دین تو بیاورد و بگوید آن را از طریق وحی و الهام آورده است.

 

- آیا وهابی ها برای تکفیر تمام مسلمانان دلیلی هم دارند؟

محققان تاریخ وهابیت در بررسی آن به کتاب تاریخ ابن بشر به نام "عنوان المجد في تاریخ نجد" استناد می کنند. در این زمینه مورخ دیگری هم وجود دارد که می توانیم به تاریخ او در بررسی حوادث آن دوره استناد کنیم و او "ابن سند" است. ابن سند از مورخان نجد است که حاضر نشد تاریخ روزگار خود را متناسب با دستورات آل سعود و وهابی ها بنویسد و به بصره فرار کرد. من نسخه خطی تاریخ ابن سند را تا سال 2006 در کتابخانه خود داشتم که چهار جلد بود و در زمان تحصیل در عربستان آن را تهیه کرده بودم و به خط نسخ زیبا نوشته شده بود. ابن سند در این کتاب بر جنبش وهابی ها تمرکز می کند البته نه از زمان پیدایش. وی وهابی ها را از زمان عبدالعزیز بن محمد بن سعود بررسی می کند و پس از او دوره سعود بن عبدالعزیز را بررسی می کند که به سعود الکبیر ملقب است. پیش از آنکه وارد این موضوع شوم دوست دارم این پرسش را مطرح کنم شاید در میان برنامه به پاسخ آن برسیم: "چرا انگلستان جنبش وهابی را تایید کرد؟" این سؤال را ما باید همه جا بنویسیم تا آن را به یاد داشته باشیم و در آن دقت کنیم. گمان می کنم در یکی از حلقه های برنامه به شما گفتم که انگلستان با این کار در درجه اول به دنبال تامین منافع خود بود. اما امروز می خواهم مطلب تازه ای در این رابطه به شما بگویم که انگلستان از جنبش وهابی حمایت کرد تا بار دیگر حرکت ابن تیمیه را زنده کند، چون فکر این تیمیه با مرگ او در سال 728هجری از بین رفت و تمام شد.

 

- چرا ابن تیمیه؟ ابن تیمیه چه تناسبی با منافع آنها داشت؟

سؤال خوبی است. ابن تیمیه بچه لوس یهودیان انگلستان و یهودیان جهان است و مشهورترین جمله او عبارتی است که قاضی یهودی در حرّان را مدح می کند و مجموعه از دوستان او خاخام های یهودی بودند و هرگاه از گذشتگان خود صحبت می کرد، نام "مسلمة الیهود" را ذکر می کرد و می گفت: حدّثنا مسلمة الیهود، قرأت عن مسلمة الیهود، قال مسلمة الیهود و پس از آن حدیث را ذکر می کرد.

در طول تاریخ نیز امثال ابن تیمیه را زیاد داشته ایم مانند کعب الاحبار سال 34 هجری، ابی الحارث الاسرائیلی سال 67 هجری، وهب بن منبه سال 110هجری، مقاتل بن سلیمان سال 130هجری و پس از آن همین طور این شخصیت ها بوده اند تا زمان ابن تیمیه و شما اگر این شخصیت ها را بررسی کنید می بینید بیشتر آنها یهودی و بلکه خاخام بوده اند که خواسته اند تیشه به ریشه اسلام بزنند. از جمله این شخصیت ها محمد بن کرام سجستانی است که افکار خطرناکی دارد که اسلام را ویران می کند. این تیمیه همین افکار را گرفت و حفظ کرد و افکار ابن کرام را تقویت کرد فقط به این خاطر که می دید ابن کرام به ریشه اسلام ضربه زده است. البته ممکن است کسی از این سخنان تعجب کند، اما راه مطالعه و تحقیق باز است و کسانی که ادعا می کنند اهل کتاب و سنت هستند بروند و با دید باز و بدون پیش داوری کتاب ها را مطالعه کنند و افراد را تقدیس نکنند و ببینند ابن عبدالوهاب چگونه فکر و فرهنگ خود را از یهودیان گرفته است. شمس الدین ذهبی از افکار عجیب ابن تیمیه تعجب می کند، اما نمی داند او این افکار را از یهودیان می گرفته. او نمی داند ابن تیمیه زبان عبری را به خوبی می دانسته و بحث کوتاهی هم در نحو دارد که میان نحو عربی و عبری مقایسه می کند.

یهودیان مستشرق انگلیسی اوضاع جهان اسلام را بررسی کردند و در ساحل کشورهای خلیج فارس اوضاع جهان اسلام را زیر نظر داشتند و متوجه شدند ابن تیمیه کسی است که توانسته در گذشته جوامع اسلامی را نابود و تخریب کند و با خود گفتند اکنون نیز ما نمی توانیم جوامع اسلامی معلاصر را نابود کنیم مگر اینکه فرهنگ ابن تیمیه را بار دیگر زنده کنیم و از این رو راهی نداریم مگر حمایت از این مرد (ابن عبدالوهاب) که به دنبال رهبری مسلمانان است.

 

- برخی وهابی ها ادعا می کنند دشمنی ایران با عربستان یک دشمنی و جنگ طایفه ای نیست، بلکه ماهیت سیاسی دارد. نظر شما چیست؟

شاید بتوان گفت اختلاف این دو کشور جنبه سیاسی دارد، اما باز هم باید به تفسیر این حرف دقت کرد. در زمان شاه ایران تصویری داریم مربوط به آن دوره که در آن پادشاه عربستان خم شده و تصویر شاه ایران را می بوسد. اما پس از انقلاب اسلامی چه اتفاقی افتاد که عربستان با همین ایران دشمن شد؟ اتفاقی که افتاد این بود که ایران سفارت اسرائیل را در تهران مسدود کرد و به جای آن سفارت فلسطین را باز کرد و گفت ما حامی فلسطین هستیم و فلسطین از این پس در چتر حمایت ما مسلمانان قرار دارد. اکنون کدام کشور است که با سخاوت تمام از جنبش های اسلامی سنی حمایت می کند؟ مسلما انقلاب اسلامی است.

امروز مسلمانان جهان رفته رفته متوجه می شوند که اهل سنت با وهابیت فرق دارد و راه وهابی ها از اهل سنت جدا است و مردم شام هم فهمیده اند که خون مردم سوریه به خاطر همین فتواهای ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب ریخته می شود. این فتواها باعث شده مردم بیدار شوند و پی به حقیقت ببرند. هر چیزی ضرر و فایده ای دارد و از فواید این جنگ وحشیانه علیه کشور من سوریه این است که مردم سوریه متوجه شده اند که اهل سنت خوب هستند و مشکلی ندارند و این وهابی ها هستند که به ما تجاوز کرده اند. شما به من بگویید یک چینی در شام چه می کند؟ می خواهد اوضاع ما را اصلاح کند؟ یک چچنی در سوریه چه می کند؟ عبدالله المحیسنی در ادلب سوریه چه می کند؟ 82 کشور جهان با میلیاردها دلار از حق مردم خود از تروریست ها حمایت می کنند و من به شما می گویم که مردم نجد و عربستان هم رفته رفته دارند متوجه می شوند که این خانواده آل سعود وهابی با اموال مسلمانان بازی می کنند. در گذشته گزارشی به ملک عبدالله داده شد که نشان می داد بیشترین نسبت الحاد در جهان در عربستان اتفاق می افتد و هنگامی که ملک عبدالله درباره علت این پدیده سؤال کرد به او گفتند علت آن وهابیت است.

این گفت و گو ادامه دارد

ترجمه: سیداحمداحمدزاده

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha