جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024
image-20200630173247-1.jpeg

حوزه/ اوج تفکر سرمایه داری کاپیتالیسمی به دوره دولت سازندگی برمی گردد که رئیس این دولت در خطبه های نماز جمعه بارها بدان اشاره می کرد. تأکیدش به همان ایده تفکر اقتصاد سرمایه داری و معتقد بود باید سرمایه را جذب کرد....

حجت الاسلام والمسلمین علی جابری در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، با اشاره به موضوع نظریه اقتصاد سرمایه داری در ایران و حامیان این نظریه در کشور و آسیب های این نوع از نظریه به پیکره اقتصاد کشور، گفت: دوره تاریخ نظریه نظام سرمایه داری به دوره رونسانس و اوائل قرن ۱۵ برمی گردد.

وی افزود: در مرحله ای نظام سرمایه داری در دنیا،تجاری بوده و سردمداران این نوع از تفکر تا سالهای زیادی با همین اندیشه، اقتصاد دنیا را راهبری و  هدایت می کردند، تا این که با افول این نوع از تفکر اقتصادی در دنیا، شاهد تفکر سرمایه داری به نام صنعتی و با افول این اندیشه در سال ۱۹۸۰، جای خود را به سرمایه داری لیبرال تا قرن ۲۰ و پس از وجود بحران هایی از لحاظ اقتصادی این نوع از تفکر تبدیل به سرمایه داری دولتی شد.

 استاد حوزه و دانشگاه با طرح این سوال که عوامل تولید به خصوص سرمایه در تملک چه کسی و نحوه تخصیص آن چگونه باشد، افزود: پاسخ آن را نظام سرمایه داری، داده، می گویند:« تملک از آن بخش خصوصی و نحوۀ تخصیص هم مکانیزم بازار است».

این پژوهشگر ادامه داد: تئوری پردازان سرمایه داری، در چرایی«عوامل تولید به خصوص سرمایه» می گویند چون در حدود ۳۰ الی ۴۰ سال گذشته عوامل تولید که الان شامل نیروی انسانی،تکنولوژی، همه عوامل طبیعی و مادی، مواد، جنگل، آب ها، معادن و حیوانات و سرمایه فیزیکی... است، در قلمرو و عامل برای  سرمایه بوده و سرمایه داری روی این عوامل تأکید می کرد. پس در این صورت، ویژگی خاص سرمایه داری، سرمایه است.

طرفداران نظام سرمایه در ایران بعد از انقلاب

این استاد اقتصاداسلامی، اضافه کرد: در همان زمان، بعضی ها معتقد بودند در بحث نظام سرمایه دارای، اصل انسان است، نه فاکتور ویژگی سرمایه داری؛ چرا که انسان در عین حال که یکی از عوامل سرمایه داری است، از عوامل بکار گیرنده سرمایه هم است و هدف از سرمایه این است، انسان در رفاه باشد. ولیکن با این حال آنچه که در اقتصاد، نقش اصلی را بازی می کند، فاکتور مهم سرمایه است.

وی افزود: پس سخن روی سرمایه داری که در آن مالکیت از آن بخش خصوصی یعنی مالکیت بی حد و حصر از نظر اجتماعی و انسانی و نداشتن اله و خالق... است و مکانیزم در این نوع از نظام از سرمایه داری هم همان بازار است. در حقیقت آنچه که بازار به آن بدهد، همان اصل است.

نظریه نظام کاپیتالیسمی اقتصادی در ایران

حجت الاسلام والمسلمین جابری گفت: اما در ایران، اوج تفکر سرمایه داری کاپیتالیسمی به دوره دولت سازندگی برمی گردد که رئیس این دولت در خطبه های نماز جمعه بارها بدان اشاره می کرد. تأکید اش به همان ایده تفکر اقتصاد سرمایه داری بود  و معتقد بود باید سرمایه را جذب کرد، کاری به انسان نباید داشت. اصرار هم داشت که عوامل سرمایه هم باید محقق شود و در این فرایند، باید جذب سرمایه مهم و اصل باشد نه انسانها و جمعیت. باز معتقد بود که گمشده ما سرمایه است اگر چه برای جذب سرمایه حتی یک چهارم جمعیت در کشور فدای باقی افراد شوند و پله برای رشد سایر جمعیت باشند. معتقد بود برای رسیدن به رشد سرمایه داری، باید این مسئله اتفاق بیفتد.

استاد حوزه و دانشگاه افزود: مسئله ای  که  بعد از انقلاب در کشور اتفاق افتاد این است که بدانیم نظام سرمایه داری، اصول و قواعدی دارد که بعد از انقلاب، سردمداران اقتصادی نظام، سعی کردند این تفکر را در کشور پیاده کنند، اما چرا؟ پاسخ آن مشخص است چون بعد از انقلاب به لحاظ سیاسی صددر صد انقلاب اسلامی بوده است در رأس آن امام راحل و بعد امام خامنه ای قرار داشتند و دارند. اما به لحاظ اقتصادی، انقلاب چقدر اسلامی است؟. این مسئله جای تأمل دارد؛ چرا که درس خوانده های عرصه اقتصاد، کشور در بعد از انقلاب، عمدتا دانشجو و تربیت شده دانشگاه ها و مراکز علمی کشوهای امریکا و غرب بودند   و همان ادبیاتی که با آن بزرگ و تربیت و خو گرفته بودند را  در کشور پیاده می کردند.

نبود  ادبیات اقتصاد اسلامی در انقلاب

این پژوهشگر اظهارداشت: در کنار آن، ضعف دیگر هم، نبود ادبیات اقتصادی انقلابی و اسلامی است و آنچه هم که داشته ایم، از غربیها بود و همان هم در کشور پیاده و عملیاتی شد، دلیل آن هم مشخص است که چرا با وجود انقلاب، اما ادبیات ما در عرصه اقتصاد، اسلامی نبوده است. هر چند که الان ادبیاتی شکل گرفته اما آن کسانی که الان سردمدار بحث اقتصاد در کشورند و یا در جایگاه و پست های ... هستند، کسانی می باشند که در مکتب غربی ها درس خوانده و پرورش یافته اند.

استاد اقتصاد، افزود: نکته مهم که ادبیات اقتصاد متعارف در آن اشتراک دارد و هم تحصیلکردگان خارج از کشور آن را دنبال می کنند، در مقابل تفکر اسلامی و رهبر انقلاب قرار دارد این است که در مسئله اقتصاد، کدام مهم است، تولید یا مصرف؟ مصرف و تقاضا یک طرفند و تولید طرف دیگر ماجرا.

وی بیان داشت: باید بدانیم در اقتصاد متعارف در غرب، قبل از آن، که هنوز به اوج و رشد و بالندگی نرسیده بودند قائل به تولید و بعدها وقتی وارد بازاریابی شدند و به اهمیت این مسئله رسیدند، آنچه برای شان مهم بود، مصرف و تقاضا است. تولید، چراغ سبز به مصرف کننده است این که مصرف کننده چه کالایی را مصرف و تقاضا می کند تا همان تولید شود.

حجت الاسلام والمسلمین جابری گفت: پس در اقتصاد غرب و اقتصاد متعارف بعد از این که به رشد رسیدند آنچه که مهم بود و  هست مصرف و تقاضا است. در جامعه اسلامی ما بعد از انقلاب به خصوص در سالهای اخیر که رهبر انقلاب به عنوان شعار سال تعیین می کنند، به موضوع تولید تأکید دارند و می خواهند در کشور تولید شکل و رونق بگیرد تا اشتغال جان بگیرد و کالای ایرانی رشد کند، این منویات ایشان، دقیقا نکته مقابل اندیشه غربی در بحث اقتصاد است.

جایگاه تفکر اقتصاد لیبرالی در میان مسئولین نظام

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: اما در ایران، آنچه که تاکنون در عرصه اقتصاد شکل گرفته و با توجه به درس خوانده های غربی که در جایگاه و پست هایی قرار دارند، مهم اندیشه غربی یعنی همان مصرف و تقاضا است. رهبر انقلاب هر سال بر مسئله تولید تأکید می کنند، اما مسئولین نظام عملا به اندیشه رهبری اعتقادی ندارند و بر همان تفکر اقتصاد غربی می تازند و می خواهند اقتصاد کشور را اداره کنند و پیش ببرند.

این محقق افزود: باید بدانیم که اقتصاد سرمایه داری، در مقطعی تبدیل به اقتصاد لیبرال شده است. الان اگر چه در خود غرب اقتصاد لیبرالی جایگاهی ندارد ولی ادبیات آن لیبرالیستی است و مجریان اصلی اقتصاد کشور که در رأس نظام هستند هم، سردمدار و طرفدار این نوع اقتصاد می باشند و لذا اقتصاد ما همان لیبرالیستی است و به همان اندیشه عمل می کنند و برای همین قاچاق در کشور زیاد است، اندیشه برد برد هم از همین تفکر نشأت می گیرد. و کشور انگلیس هم تحت همین ادبیات برد برد، تجارت امریکا تازه کشف شده را به غارت می برد.

تفکر نظام سرمایه داری در مسئولین انقلاب

این پژوهشگر اضافه کرد: متأسفانه سردمداران اقتصادی کشور ما، تحت همین اندیشه رشد کرده اند و در غرب تربیت شده  اند تا جایی که آقایان خود را کشته و مرده اقتصاد آزاد و غرب و حتی این تفکر را وحی منزل می دانند و بدتر این که در پی این تفکر، مهمترین آسیب آن ویرانی اقتصاد است که به دنبال آن سالها گریبانگیر کشور و مردم شده است و حتی نتوانسته ایم جلوی قاچاق را بگیریم.

وی بیان داشت: تحت همین تفکر اقتصاد آزاد است که قاچاق در کشور به این صورت است و پدر اقتصاد کشور را در آورده و آقایان هم حاضر نیستند که بپذیرند که باید تولید داخل جان بگیرد تا اقتصاد کشور در مسیر درست خود قرار گیرد.

اقتصاد مقاومتی

حجت الاسلام والمسلمین جابری گفت: اما اقتصاد مقاومتی که متولی آن معاون اول رئیس جمهور دولت فعلی است، اگر در حرف و گفتارشان با مردم صادق و خوب بودند و راست بگویند که به دنبال وفاق و اتحاد با مردم هستند و ...،؛ قطعا همه تلاش شان را برای اجرای این فرمان اجرا  بکار می گرفتند و یا بعد از خروج ترامپ از برجام، بر ایستادن بر برجام پافشاری نمی کردند.

مسئولین لیبرال اعتقادی به اقتصاد مقاومتی ندارند

استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: اگر کسی معتقد به اقتصاد مقاومتی بود آیا نباید از برجام با وجود سالها بی خاصیت بودن آن برای کشور، خارج می شد. این نشان می دهد اینها سالها دنبال برجام بودند. این کارشان یک بام و دو هوا است، چطور ممکن کسی معتقد به اقتصاد مقاومتی باشد ولی حواسش به برجام و خارج مرزها باشد. تازه اگر راست می گویند، تازه دارند به میدان می آیند و می فهمند که ترامپ چه کار کرده  ولی مشکل این است که اینها اقتصاد مقاومتی را اصلا قبول نداشته اند.

آزادی سهام و بورس

وی بیان داشت: اما در بحث آزاد سازی سهام، چه بسا در ادامه بحث اقتصادی کاپیتالیسم نباشد ولی مسئله این است که بورس در حال رفتن به سمت بازار آزاد و اقتصاد سرمایه داری است. بورس قطعا وضعیت خوبی نخواهد داشت و این وضعیت از بورس، توجیه اقتصادی ندارد. چطور ممکن است  جامعه ای که اقتصاد آن در رکود و بحران است و صنعت در سال گذشته ۱۶ درصد منفی بوده، اما وضعیت بورس آن این گونه یکباره متحول شده باشد و این در حالی است که رئیس دولت و وزرایش سنگ بورس را به سینه می زنند و مدعی تحول بورس می باشند.

بورس وضعیت خوبی ندارد

این محقق افزود: ولی واقعیت این است که بورس وضعیت خوبی ندارد و این وضعیت مورد قبول اقتصاددانان نیست. آنچه که بورس با آن سازگار است این است بورس نوعی از قمار است و بعضی معتقدند که حاصل جمع و سود در بورس صفر است؛ در واقع کسی باید ببازد، تا دیگری سود ببرد. کسی نیست که بگوید هر دو طرف می توانند سود ببرند، بلکه باید یک طرف سود ببرد چون حاصل جمع بورس، صفر است و لذا تولید و ارزش افزوده ای ندارد. پس این وضعیت از بورس، در تحلیل اقتصادانان مورد قبول نیست. ولی سهام بحث دیگری است و به لحاظ اقتصادی احتمالا کسی مخالف نباشد.

حجت الاسلام والمسلمین جابری گفت: در هرحال این وضعیت از بورس اصلا خوشبینانه نیست چون وضعیت اقتصاد کشور چندان مناسب نیست.

۳۱۳/۴۰

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • علی IR ۰۸:۰۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
    0 0
    سلام مطالب بیشتری از بورس بذارید طلاب درگیر و دارند