جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
نهج‌البلاغه

حوزه/ سوگند به خدا، معاویه از من سیاستمدارتر نیست؛ اما او نیرنگ می‌زند و مرتکب انواع گناهان می شود. اگر نیرنگ ناپسند و ناشایسته نبود، من سیاستمدارترین مردم بودم، ولی هر نیرنگی گناه است و هر گناهی یک نوع کفر

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت‌الاسلام ایمان شکیبایی در مراسم معنوی اعتکاف، در جمع دانشجویان معتکف،به شخصیت شناسی امیرالمؤمنین(ع)بر محور نهج البلاغه و اعتکاف را فرصتی دانست تا بندگان خوب خدا از نظر معنوی،به تعبیر قرآن کریم(صبغة الله) رنگ خدایی بگیرند.

وی در ادامه به مهمترین ویژگی های شخصیتی امیرالمؤمنین(ع)در نهج البلاغه اشاره کرد.

١)اطاعت از پروردگار

مدرّس نهج البلاغه گفت:یکی از ویژگی های مشترک امامان(ع) اطاعت از پروردگار متعال است و امام علی(ع)نیز در این ویژگی سرآمد می باشد.حضرت در خطبه ١٩٧می فرمایند:«انی لم ارد علی الله و لا علی رسوله ساعة قط و لقد و آسیته بنفسی...»من حتی یک لحظه به معارضه با (احکام و دستورات) خدا و پیامبر برنخاسته ام.

٢)پیش قدم در ایمان

پژوهشگر حوزه و دانشگاه گفت:پیش قدم بودن امیرالمؤمنین در ایمان بر همگان(شیعه و سنی) مسلّم است و جای شک و شبهه نیست.آن حضرت در فرازی از خطبه ۵٧ فرمود:«انی ولدت علی الفطرة و سبقت الی الایمان.» من بر فطرت توحید تولد یافته ام و در ایمان از همه پیش قدم تر بوده ام.ابن ابی الحدید معتزلی - از بزرگان اهل سنت - دلایل زیادی بر اینکه اول کسی که به پیامبر ایمان آورد امام علی(ع) است اقامه می کند و اشکالاتی را که به این ادعا وارد کرده اند جواب می دهد.

٣)تربیت یافته دامان پیامبر اکرم

مدرس نهج‌البلاغه گفت:امیرالمومنین(ع)در خطبه ١٩٢خیلی ریز و دقیق به قرابتشان با نبی مکرم اسلام(ص)اشاره می فرمایند. امام(ع)خود در این باره در خطبه ١٩٢(خطبه قاصعه)می فرماید:«و قد علمتم موضعی من رسول الله(ص) بالقرابة القریبة، والمنزلة الخصیصة وضعنی فی حجره و انا ولد یضمنی الی صدره، و یکنفنی فی فراشه و یمسنی جسده و یشمنی عرفه و کان یمضغ الشی ء ثم یلقمنیه »شما می دانید مرا نزد رسول خدا چه رتبت است،و خویشاوندی ام با او چه در نسبت است.آنگاه که کودک بودم مرا در کنار خود نهاد و بر سینه خویشم جا داد، و مرا در بستر خود می خوابانید چنان که تنم را به تن خویش می سود و بوی خوش خود را به من می بویانید. و گاه بود که چیزی را می جوید،سپس آن را به من می خوراند.

۴)چراغ هدایت

وی افزود:امیرالمومنین چراغ هدایت بود، البته نه چراغی که فقط نور بدهد بلکه دستگیری می کرد، مهربانانه و پدرانه هدایت می نمود؛آن حضرت در خطبه ١٨٧می فرماید:«انما مثلی بینکم کمثل السراج فی الظلمة، یستضی ء بها من ولجها.» من در میان شما همچون چراغی در تاریکی هستم; هر کس به سوی آن چراغ روی آورد و در کنارش بنشیند از نورش بهره مند می گردد.

وی ادامه داد:امام(ع)چراغ هدایتی است که هیچ گاه کسی را گمراه نمی کند.در حکمت ١٨۵فرمود:«لا ضللت و لا ضل بی.» هرگز گمراه نبوده ام و هرگز کسی به وسیله من گمراه نشد.

۵)علم امام

حجت‌الاسلام شکیبایی گفت:آن حضرت از محضر پیامبر کمال استفاده علمی و معنوی را برد.حضرت که از طفولیت تا واپسین لحظات عمر پیامبر ملازم ایشان بود، بیشترین بهره علمی را از مکتب عالی نبوت برد. امام(ع)در خطبه ٢١٠می فرمایند:«لیس کل اصحاب رسول الله(ص) من کان یساله و یستفهمه حتی ان کانوا لیحبون ان یجی ء الاعرابی الطاری فیساله(ع) حتی یسمعوا و کان لا عربی من ذلک شیی ء و الا سالته عنه و حفظته.» این طور نبوده که همه اصحاب پیامبر(ص) از او پرسش کنند و استفهام نمایند; عده ای دوست داشتند اعرابی یا سائلی بیاید و از آن حضرت چیزی بپرسد و آنها پاسخ آن را بشنوند و بهره بگیرند. اما من هر چه از خاطرم می گذشت از او می پرسیدم و حفظ می نمودم.

۶)منبع فیض

کارشناس نهج‌البلاغه گفت:آن حضرت نه تنها از محضر پیامبر فیض برد بلکه خودش هم یک منبع فیض شد؛ امام(ع)درخطبه ١٨٩فرمود: «ایها الناس، سلونی قبل ان تفقدونی، فلانا بطرق السماء اعلم منی بطرق الارض ». ای مردم، پیش از آن که مرا نیابید آنچه می خواهید بپرسید، زیرا من به راه های آسمان از راه های زمین آشناترم!

ابن ابی الحدید در این باره می نویسد:«اجمع الناس کلهم علی انه لم یقل احد من الصحابة و لا احد من العلماء (سلونی) غیر علی بن ابیطالب.» همه مردم اتفاق دارند که هیچ کدام از صحابه پیامبر و هم چنین از دانشمندان چنین ادعای (سلونی قبل ان تفقدونی) نکردند، غیر از علی بن ابی طالب!

٧)شریک غم مردم

وی گفت:امام فقط به امامت بسنده نکرد بلکه برای مردم پدری می کرد،امام در نامه ای که خطاب به «عثمان بن حنیف»فرماندار بصره نوشته اند نامه ۴۵فرموده اند:«ا اقنع من نفسی بان یقال هذا امیرالمؤمنین؟و لا اشارکهم فی مکاره الدهر او اکون اسوة لهم فی جشوبة العیش.»آیا به همین قناعت کنم که گفته شود: من امیرمؤمنانم! اما با آنان در سختی های روزگار شرکت نکنم؟ و پیشوا و مقتدای آنان در تلخی های زندگی شان نباشم؟

٨)ساده زیستی

عثمان بن حنیف، در بصره به مهمانی یکی از سرمایه داران شهر رفته و بر سر سفره او نشسته بود. امام بعد از شنیدن این خبر در نامه ای، ضمن توبیخ او، شیوه خود را نیز بیان کرد وفرمود: «الا و ان امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه... فو الله ما کنزت من دنیاکم تبرا و لا ادخرت من غنائمها وفرا و لا اعددت لبالی ثوبی طمرا و لا حزت من ارضها شبرا، و لا اخذت منه الا کقوت آتان دبرة.» به خدا سوگند من از دنیای شما طلا و نقره ای نیندوخته ام. و از غنایم و ثروت های آن مالی ذخیره نکرده ام و برای این لباس کهنه ام بدلی مهیا نیساخته ام و از زمین آن حتی یک وجب در اختیار نگرفته ام و از این دنیا بیش از خوراک مختصر و ناچیزی بهره نبرده ام.

٩)سیاست به دور از ظلم

حضرت در خطبه ١٢۶فرمود:«اتامرونی ان اطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه، والله لا اطور به ما سمر سمیر. و ما ام نجم فی السماء نجما.» آیا به من دستور می دهید که برای پیروزی خود، از جور و ستم،در حق کسانی که بر آنها حکومت می کنم استمداد جویم. به خدا سوگند تا عمر من باقی است و تا شب و روز برقراراندو ستارگان آسمان در پی هم طلوع و غروب می کنند، هرگز چنین کاری نخواهم کرد!امام (ع) خود در خطبه ٢٠٠ نسبت به سیاست معاویه می فرماید:

«والله ما معاویة بادهی منی، ولکنه یغدر و یفجر و لولا کراهیة الغدر لکنت من ادهی الناس ولکن کل غدرة فجرة و کل فجرة کفرة.»سوگند به خدا،معاویه از من سیاستمدارتر نیست; اما او نیرنگ می زند و مرتکب انواع گناهان می شود. اگر نیرنگ ناپسند و ناشایسته نبود، من سیاستمدارترین مردم بودم، ولی هر نیرنگی گناه است و هر گناهی یک نوع کفر!

١٠)شجاعت امام

حضرت در خطبه ١٩٢فرمود:«انا وضعت فی الصغر بکلاکل العرب و کسرت نواجم قرون ربیعة ومضر.» من در دوران نوجوانی، بزرگان و شجاعان عرب را به خاک افکندم و شاخه های بلند درخت قبیله ربیعه و مضر را درهم شکستم.

استاد حوزه در پایان از دانشجویان معتکف خواست تا در فرصت های ویژه ای مثل اعتکاف از نهج‌البلاغه کمال استفاده را ببرند و حداقل موضوعات آن را که مرحوم دشتی جمع آوری کرده اند و آخر نهج البلاغه ها معمولا چاپ می شود را مطالعه کنند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha