یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۰۰
نقد فیلم | "طلاخون"؛ ملودرامی بر اساس یک واقعه تلخ

حوزه/ معمولاً سینما و ادبیات در مقام قضاوت در نقطه ای ایستاده و به روایتگری می پردازد که قاتل و مجرم را به سخت‌ترین شکل به سزای اعمالش برساند. با این حال در فیلم "طلا خون" با بهره گیری از روایتی جدید، فیلمساز کوشیده تا از منظر قاتل و خانواده او ماجرا را تعریف کند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، این روزها که به بهانه‌ی کشته شدن"الهه حسین نژاد" اخبار مربوط به قتل و جنایت دوباره در رسانه ها ضریب گسترده‌ای یافته و بدین سان شاهد و ناظر تحلیل های گاه متناقض درباره این مساله هستیم، بد نیست نیم نگاهی بیندازیم به برخی آثاری که محوریت تولید آن ها قتل بوده و در عین حال در پهنه‌ی سینمای ایران به عنوان آثاری قابل توجه از آن ها یادشده و از این منظر، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته‌اند.

فیلم "طلاخون" ساخته ابراهیم شیبانی، فیلمی است که به یک واقعیت تلخ در دهه هشتاد می پردازد؛ در واقع این اثر سینمایی، روایتگر ماجرای زنی به نام مهین قدیری است که سال ۸۷ در شهر قزوین با انگیزه مالی، با قتل چند زن مسن، از آن‌ها سرقت کرد و پس از ناکامی در ارتکاب ششمین جنایت، دستگیر شد. او دو فرزند داشت که یکی معلول و نیازمند درمان بود و نکته جالب توجه این که انگیزه او از این جرایم، مشکلات مالی از جمله بدهکاری و تأمین هزینه‌های درمان فرزند کوچکش بوده است.

در این فیلم تیم سازنده ضمن تغییر نام "مهین" به "ناهید" داستان را هم به چند سال بعد آورده، اما تقریبا بدون اختلاف تأثیرگذار با واقعیت، همان ماجرا را روایت می کند.

معمولاً سینما و ادبیات در مقام قضاوت در نقطه ای ایستاده و به روایتگری می پردازد که قاتل و مجرم را به سخت‌ترین شکل به سزای اعمالش برساند. با این حال در فیلم طلا خون با بهره گیری از روایتی جدید، فیلمساز کوشیده تا از منظر قاتل و خانواده او ماجرا را تعریف کند.

از سوی دیگر کارگردان تلاش کرده تا این اثر به زعم خود از هر گونه خونریزی و خشونت پرهیز کند و فارغ از جنبه‌های تلخ قتل و کشتار تعدادی از افراد به این موضوع بپردازد که چرا و چگونه امکان چنین اتفاقی برای یک زن خانه دار معمولی که احتمالا نباید دنیای خیلی پیچیده‌ای داشته باشد رخ می‌دهد؟ در یکی از سکانس‌ها شاهد هستیم که او به راحتی در حالی که برای دختر معلولش آواز کودکانه می‌خواند ماشینش را می‌شورد. احتمالا از اثرات احتمالی قتل‌هایی که کرده است می‌خواهد رها شود. اما آنچنان آرام و بدون اضطراب چنین کاری می‌کند که مخاطب حیرت‌زده می‌شود.

این فیلم علیرغم برخی نقاط قوت از جمله در زمینه بازیگری، متأسفانه از ناحیه فیلمنامه و شخصیت پردازی ضربه خورده، ضمن آن که در برخی دقایق فیلم فاقد ریتم مناسب برای یک اثر سینمایی است به نحوی که مخاطب عام را راضی نگه دارد و از سوی دیگر به نوع روایت قصه نیز لطمه ای نخورد.

البته در مواجه با این اثر باید به دوباره آن اشاره داشت به این معنا که نیمه نخست شاهد یک ملودرام اجتماعی هستیم اما به تدریج، یک درام جنایی شکل می گیرد و این در حالی است که باید میان این دو بخش یک ارتباطی برقرار می شد که مخاطب بتواند با کلیت فیلم حس و ارتباط لازم را بگیرد نه این که دچار سردرگمی در پیگیری قصه باشد. به همین خاطر هم باید گفت که تعلیق های شکل گرفته در فیلم نتوانسته در خدمت اهداف سازندگان اثر باشد و این ایراد به کلیت کار نیز لطمه وارد شده است.

از منظر ایفای نقش هنرپیشگان فیلم نیز باید گفت هر چند که شهاب حسینی و حسام منظور به طور نسبی از عهده نقش های خود برآمده اند اما بهار قاسمی به عنوان شخصیت اصلی فیلم چندان در این زمینه موفق نبوده و بهتر این بود که کارگردان از بازیگر دیگری برای این نقش استفاده می کرد که در این خصوص یکی از گزینه ها با توجه به قابلیت های بازی، سارا بهرامی است.

نمادپردازی از جمله ویژگی های غیر قابل انکار این فیلم است چه آن که سازندگان در آن همچون برخی از آثار حوزه سینمای اجتماعی برای روایت قصه و تأثیرگذار بر مخاطب از نمادها استفاده کرده اند با این توضیح که طلا در این اثر، نمادی از ثروت و قدرت است و در این جا نیز ناهید به دنبال طلاست تا به واسطه آن زندگی اش را تغییر داده و از رنج و سختی رها شود، اما در ادامه دچار جنایت می شود و خون که نماد این مساله است گواه آن می شود که باید تقاص پس بدهد و در چنگال عدالت نیز می اُفتد.

البته در فیلم هایی از این قبیل به مباحثی همچون فقر، مشکلات مالی، اختلافات خانوادگی، بی اعتمادی در جامعه، افسردگی و غیره توجه می شود با این حال باید دانست که رویکرد فیلمسازان در این آثار گاه به شکل ناخواسته ترویج ناامیدی در جامعه است، هر چند که شاید برای این مساله نیز توجیهاتی داشته باشند.

سید محمدمهدی موسوی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha