به گزارش خبرگزاری حوزه، أمیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در نهج البلاغه نکاتی پیرامون عفو و گذشت با وجود قدرت بیان می کنند که تقدیم شما فرهیختگان می شود:
حکمت ۱۱:
«إِذَا قَدَرْتَ عَلَی عَدُوِّکَ، فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ»
ترجمه:
هنگامی که بر دشمنت پیروز شدی عفو را شکرانه این پیروزی قرار ده.
شرح:
شکر قدرت:
می دانیم هر نعمتی شکری دارد که اگر انجام گیرد موجب بقای نعمت و افزایش آن است و اگر انجام نگیرد نعمت به مخاطره خواهد افتاد; ممکن است کم یا نابود شود.
نیز روشن است که شکر تنها شکر زبانی نیست، بلکه باید با عمل مناسبی نعمت را شکر گفت; آن کس که خدا اموال و ثروت فراوانی به او داده شکرش آن است که دیگران را نیز در آن سهیم سازد و آن کس که خدا مقامی به او بخشیده شکرش آن است که به وسیله آن مشکلات نیازمندان را حل کند.
در مورد پیروزی بر دشمن، بهترین شکر آن عفو و گذشت است همان گونه که امام در اینجا می فرماید: «هنگامی که بر دشمنت پیروز شدی عفو را شکرانه این پیروزی قرار ده»; (إِذَا قَدَرْتَ عَلَی عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ).
آری عفو و گذشت سیره کریمان است و انتقام روش لئیمان.
در تاریخ زندگی پیغمبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و امامان اهل بیت(علیهم السلام) جلوه های فراوانی از این مطلب دیده می شود. در جریان فتح مکه هنگامی که پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بر دشمنانی که یک عمر خون به دل او کرده بودند و یارانش را کشته و مثله کرده بودند پیروز شد جمله تاریخی «اذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ»(۱) را فرمود و همه جنایتکاران را مورد عفو قرار داد و شعار «اَلْیَوْمُ یَوْمُ الْمَرْحَمَةِ; امروز روز بخشش است» در مکه طنین انداز شد.
توصیه های امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) درباره قاتلش «عبد الرحمان بن ملجم مرادی» نشانی از گذشت کریمانه آن حضرت است و همچنین در جریان جنگ صفین بعد از آن که یارانش بر شریعه فرات مسلط شدند اجازه نداد به عنوان انتقام آب را به روی آنها ببندند، بلکه آب را برای همه آزاد ساخت. همچنین در مورد فرزندان آن حضرت و امامان معصوم.
اضافه بر این، تبدیل انتقام به عفو اثر مهم اجتماعی دارد و آن این است که انتقام به صورت تصاعدی پیش می رود و دائما قتل و کشتار و ناامنی می آفریند و هرگز اجازه نمی دهد صلح و صفا و آرامشی در جامعه پدید آید در حالی که عفو و گذشت به خشونت ها پایان می دهد و سبب آرامش جامعه است. بنابراین افزون بر این که عفو فضیلتی اخلاقی و مهم است، تدبیر پر ارزش اجتماعی است.
لذا در حدیثی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «أَلاَ أُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ خَلاَئِقِ الدُّنْیَا وَالاْخِرَةِ؟ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ وَتَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ وَالاِْحْسَانُ إِلَی مَنْ أَسَاءَ إِلَیْکَ وَإِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَکَ; آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت خبر ندهم; عفو و گذشت از کسی که به تو ستم کرده و پیوند محبت با کسی که از تو بریده و نیکی به کسی که با تو بدی کرده و بخشیدن کسی که تو را محروم کرده است (اینها باارزش ترین اخلاق است)».(۲)
و در حدیثی از امام امیر مؤمنان(علیه السلام) در غررالحکم آمده است: «اَلْعَفْوُ تاجُ الْمَکارِمِ; عفو تاج اخلاق والای انسانی است».(۳)
در حدیث دیگری از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «تَعافُوا تَسْقُطُ الضَّغائِنُ بَیْنَکُمْ; یکدیگر را عفو کنید تا کینه ها برچیده شود».(۴)
قرآن مجید نیز خطاب به مؤمنان می فرماید: (وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ).(۵)
از آثار و برکات مهم عفو از دشمنان و خطاکاران آن است که در بسیاری از موارد ناگهان منقلب می شوند و عداوت آنها تبدیل به دوستی صمیمانه ای می شود که تاریخ نمونه های فراوانی از آن به یاد دارد.
البته این دستور یک استثنای مهم دارد و آن اینکه در آنجا که دشمن عفو را نشانه ضعف ببیند یا سبب جسارت و ادامه خصومت او شود، عفو کردن غلط و شبیه ترحم بر پلنگ تیزدندان است. در این گونه موارد هیچ کس عفو را فضیلت نمی شمرد، بلکه نوعی بی تدبیری و رضایت به ادامه خشونت محسوب می شود.
به همین دلیل در اجرای حدود اسلامی در جایی به قاضی اجازه عفو داده شده است که آثار توبه و صلاح در شخص جانی آشکار گردد.(۶)
پی نوشت:
(۱). کافی، ج ۳، ص ۵۱۲، ح ۲.
(۲). کافی، ج ۲، ص ۱۰۷، ح ۱.
(۳). غررالحکم، ص ۲۴۵، ح ۵۰۰۱.
(۴). کنز العمال، ج ۳، ص ۳۷۳، ح ۷۰۰۴.
(۵). نور، آیه ۲۲.
(۶). سند گفتار حکیمانه: از کسانی که پیش از سیّد رضی این سخن حکمت آمیز را نقل کرده اند ابوعثمان جاحظ است که یکصد جمله از کلمات امام گردآوری کرده و این سخن را یکی از آنها قرار داده است و راغب اصفهانی در کتاب محاضرات آن را با تفاوتی که نشان می دهد از منبع دیگری اخذ کرده آورده است و گروه دیگری نیز بعد از سیّد رضی آن را در کتاب های خود آورده اند، گاه با تفاوت هایی که دلیل بر تعدد منبع است. (مصادر نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۳ با تلخیص) و از آنچه در کتاب تمام نهج البلاغه آمده چنین استفاده می شود که این جمله حکمت آمیز بخشی از نامه ای است که امام(علیه السلام) برای فرزندش امام حسن مجتبی(علیه السلام) نوشت و در بخش نامه ها در نامه ۳۱ در نهج البلاغه آمده است، هرچند مرحوم سیّد رضی این جمله و بعضی از جمله های دیگر را در آن نامه نیاوره است. (تمام نهج البلاغه، ص ۹۷۶).
منبع: کتاب پیام امام امیر المومنین (علیه السلام)، شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه










نظر شما