به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام و المسلمین رفیعی در یکی از سخنرانی ها به موضوع اصول تربیتی در اندیشه امام خمینی (ره) پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
بسم الله الرحمن الرحیم؛
امام شخصیتی سیاسی و بینالمللی بود. انقلابی عظیم را رهبری کرد و به ثمر رساند؛ با این حال، برداشت من این است که ابعاد فقهی، علمی، اصولی، فلسفی و تربیتی شخصیت امام، کمتر مورد توجه قرار گرفته و در حاشیه دیدگاههای سیاسی ایشان قرار گرفتهاند.
بهیاد دارم در سال ۱۳۷۳، کنگرهای در تهران برگزار شد که نام آن «کنگره اندیشههای تربیتی امام خمینی» بود. آیتالله العظمی جوادی آملی، در آن زمان، دبیری علمی این کنگره را بر عهده داشتند.
این کنگره حدود پنج سال پس از رحلت امام تشکیل شد. مقالات ارائهشده در آن کنگره و همچنین سخنرانیهای صورتگرفته، در قالب کتابی توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی منتشر شده است. کتاب حاوی مقالات متعددی است که هر یک از زاویهای به بررسی دیدگاههای تربیتی امام پرداختهاند.
بنده تقریباً تمام مقالات این کتاب را خواندهام. در اندیشه امام، در حوزه تربیت، سخنان فراوان و پرمغزی وجود دارد.
* پنج اصل تربیتی در اندیشههای تربیتی حضرت امام
در این مجال، پنج اصل را که برگرفته از اندیشههای تربیتی حضرت امام است، انتخاب کردهام تا بهعنوان محور بحث امشب مطرح کنم. البته بدیهی است که این پنج اصل تنها گزینشی از مجموعه گسترده مبانی تربیتی ایشان است و محدودیت وقت، انتخاب این موارد را ضروری کرده است.
پیش از بیان این پنج اصل که آنها را با عنوان «مبانی تربیتی حضرت امام» مطرح میکنم، اجازه دهید دو سه جمله از بیانات حضرت امام درباره تربیت و تزکیه نفس نقل کنم.
حضرت امام میفرمایند:
«یک نفر آدمی که تزکیه نشده باشد، اگر بر ملت سلطه پیدا کند، گرفتاری بهوجود میآورد. صدماتی که به کشور وارد میشود، اغلب از جانب متفکرینی است که پرورش نیافتهاند. آنکه پرورش باطنی ندارد، ابزار اعمال خارجی میشود.»
این سخن، بهروشنی، با وضعیت امروز جامعه ما ارتباط دارد. ایشان همچنین میفرمایند:
«اگر کسی که بر ملتی سلطه و حکومت دارد، فردی عدالتپرور باشد، دستگاه حاکم نیز به عدالت گرایش پیدا خواهد کرد. اقشار مختلفی که با او مرتبط هستند، بهسوی عدالت متمایل میشوند و تمامی ادارات، خواهناخواه، به سمت عدالت کشیده خواهند شد.»
در اندیشه حضرت امام، این اصل بسیار کلیدی است که فردی که تزکیه نشده، کشور را دچار فساد و سقوط میکند. فردی که ساخته نشده و تهذیب نیافته است، حتی اگر علم داشته باشد، علم او نیز مفید نخواهد بود.
با این مقدمه، به سراغ بیان پنج مبنای تربیتی حضرت امام میروم که در سیره علمی و عملی ایشان مشاهده میشود.
* خدامحوری؛ اصل اول در اندیشه تربیتی امام
نخستین اصل، در اندیشه امام، «خدامحوری» است. اتکا به خداوند و فعالیت صرفاً برای رضای الهی، همانگونه که در سخن همه پیامبران الهی نیز وجود داشته است.
اگر به سوره شعرا توجه کنیم، این جمله بهتکرار، از زبان پیامبرانی چون حضرت نوح، حضرت هود، حضرت شعیب، حضرت صالح و حضرت لوط نقل شده است:
«و ما أسألکم علیه من أجر إن أجری إلا علی رب العالمین»
یعنی: «من از شما مزدی طلب نمیکنم، اجر من تنها بر عهده پروردگار جهانیان است.»
به تعبیر من، این جمله شاهبیت سوره شعرا است و چندین بار در آن تکرار شده. مضمون این آیه آن است که پیامبران برای خدا کار میکردند، نه برای بهرهمندی شخصی.
در روایات نیز آمده است:
«مَن علّم للّه و تَعلّم للّه و عَمِل للّه ناداهُ ملکٌ من السماء: عظیماً، عظیماً»
کسی که برای خدا تعلیم دهد، برای خدا بیاموزد، و برای خدا عمل کند، فرشتهای از آسمان او را با صفت «عظیم» خطاب میکند.
حضرت امام خمینی این آیه را بسیار تکرار میکردند. در سال ۱۳۲۰، زمانی که در کتابخانه وزیری یزد از ایشان تقاضای یادداشتی شد، همین آیه را نوشتند.
همچنین، در سال ۱۳۵۸، زمانی که مجلس شورای اسلامی برای نخستین بار افتتاح شد، در نخستین نامهای که امام به نمایندگان مجلس نوشتند، همین آیه را ذکر کردند.
ایشان این آیه را بارها در سخنرانیهای خود قرائت میکردند:
«قُل إنّما أعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی»
یعنی: «بگو: تنها شما را به یک چیز اندرز میدهم: اینکه برای خدا قیام کنید، چه دو نفره و چه به تنهایی.»
همه موعظهها در این یک جمله خلاصه میشود: برای خدا سخن بگویید، برای خدا عمل کنید، و رضای خداوند را بر رضایت دیگران مقدم بدارید.
در روایات آمده است که:
«اگر کسی رضایت خدا را کنار بگذارد و رضایت خلق برایش اهمیت یابد، خدا او را به همان خلق واگذار میکند.»
این نکتهای بسیار کلیدی و بنیادی است.
رهبر انقلاب اسلامی نیز در جایی نقل فرمودند که مرحوم آیتالله لواسانی، که از نزدیکترین یاران امام بودند، بدون وقت قبلی، هر چهارشنبه به دیدار امام میآمدند. ارتباط ایشان با امام بسیار صمیمی بود.
در جریان یکی از توطئههایی که قصد داشت کشور را دچار کودتا کند و در نهایت خنثی شد، افرادی دستگیر شدند و برخی از آنان محکوم به اعدام شدند.
رهبر انقلاب فرمودند: آقای لواسانی خدمت امام آمدند و از ایشان خواستند که در مورد یکی از محکومان که با او دوستی داشت، حکم اعدام را لغو کرده و به زندان تبدیل کنند. ایشان بسیار متأثر بودند و گریه میکردند. با وجود دوستی نزدیک، امام فرمودند:
«من رضایت خلق را بر رضایت خدا ترجیح نمیدهم. این افراد حکمشان صادر شده است. علت صدور حکم هم آن بوده که قصد داشتند کشور را زیر و رو کنند.»
این همان ویژگی ممتاز شخصیت امام بود که رضایت خدا را اصل میدانست و تحت تأثیر روابط شخصی و عاطفی از آن عدول نمیکرد.
امام بارها گفته بود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، «جنگ را خدا اداره کرد». ایشان هیچگاه خود را محور نمیدانست و نامی از خود نمیبرد.
استاد ما، آیتالله مظاهری، میفرمودند: زمانی که امام برای نخستین بار دستگیر شد، پس از آزادی، در مسجد اعظم قم فرمودند:
«والله نمیترسم.»
ایشان خود در مورد شب دستگیری در سیزدهم مهر (سیزده آبان) نقل کردند که ماشین نیروهای امنیتی از جاده اصلی خارج و بهسمت راه فرعی رفت. در آن لحظه یقین کردند که قصد کشتن ایشان را دارند. با این حال، وقتی مأمور امنیتی گفت «برگردید»، ایشان فرمودند:
«هر چه به درون خود مراجعه کردم، دیدم نمیترسم.»
این همان نتیجه ایمان و خداباوری حقیقی بود.
من چند جمله از فرمایشات امام خمینی را در این رابطه برای شما میخوانم. ایشان میفرمایند: «من از همه ملت و همه ملتهای مسلمان میخواهم که اتکال به خدا کنید، قدرتها در برابر قدرت خدا هیچ هستند. اتکال به خدا کنید، بر همه چیز غلبه میکنید. اگر ما روزی اتکال خود را از خدا برداشتیم» — حالا من داخل پرانتز میگویم یعنی اگر بهجای خدا به سمت کدخدا رفتیم — «اشتباه میکنیم. اگر روزی اتکال خود را از خدا برداشتیم و اتکالمان را بر نفت و سلاح گذاشتیم، بدانید آن روز، روز شکست ما خواهد بود.»
ایشان در تمام سالهای عمرشان بر این اصل تأکید داشتند. شهید مطهری هم میگوید: «رفتم خدمت امام و برگشتم، پرسیدند امام را چطور دیدی؟ گفتم چند تا آمنه، چند تا ایمان؛ یکیاش ایمان به خدا بود.»
* تقدم اصلاح خود، بر اصلاح دیگران؛ اصل دوم در اندیشه تربیتی امام
نکته دوم در اندیشه تربیتی امام این بود که اصلاح خود، بر اصلاح دیگران مقدّم است. اگر میخواهیم مردم را بسازیم، اول باید خودمان را بسازیم. اگر من خودم به حرفهایی که میزنم عمل نکنم، روی شما اثری نخواهد گذاشت.
ذات سخن دینی اینگونه است. ممکن است در سخنان علمی چنین نباشد.
کسی ممکن است زیستشناسی یا فیزیک درس دهد و به توصیههای بهداشتی خودش عمل نکند، ولی بتواند تدریس کند. اما در دین اینگونه نیست. قرآن میفرماید: «أَتَأمُرُونَ النّاسَ بِالبِرِّ وَ تَنسَونَ أَنفُسَکُم» و همچنین «قُوا أَنفُسَکُم وَ أَهْلیکُم ناراً»؛ اینها حجتهای قرآناند.
امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «مَن کانَ لَهُ واعِظٌ مِن نَفسِهِ کانَ عَلَیهِ مِنَ اللهِ حافظٌ»؛ یعنی کسی که خود را اصلاح کند، مورد محافظت خداست. هر کسی در موضعی قرار دارد — از امام جمعه گرفته تا مدیر اداره — اول باید به اصلاح و تعلیم خود بپردازد. امام خمینی، شخصیتی خودساخته بود.
خواهشم از جوانان عزیز، برادران و خواهران این است که کتاب چهل حدیث امام را، لااقل تا حدیث بیستوپنجم بخوانند. بعد از آن کمی دشوارتر میشود، اما این بخش ابتدایی آن را در جوانی نوشتهاند.
همچنین نامههای عرفانی امام را که شامل توصیههای معنوی به افراد مختلف است، بخوانید. بعد تربیتی امام، متأسفانه بهدلیل غلبه بعد سیاسی شخصیت ایشان، کمتر دیده شده؛ حتی مباحث فقهیاش. اگر فرصت بود به آنها هم اشاره میکردم.
مباحث سیاسی امام، اقتصادی ایشان، همه با رویکردی تربیتی تدوین شدهاند. چند جمله دیگر از امام در همین زمینه بخوانم: «هر اصلاحی، نقطه آغازش خود انسان است. اگر انسان خود را اصلاح نکند، نمیتواند دیگران را اصلاح کند. کسی که خودش صحیح نیست، نمیتواند دیگران را تصحیح کند.»
* امید؛ اصل سوم در اندیشه تربیتی امام
اصل سوم در اندیشه تربیتی امام، امید بود. ایشان میفرمودند: «یأس، از جنود شیطان است.» مقام معظم رهبری هم فرمودهاند: «امید، در دل امام یک عنصر دائمی بود، موتور حرکت امام بود.» این امید، در رفتار و گفتار امام دیده میشد.
در دوران جنگ، کشور درگیر بود. صدام پنج استان را هدف قرار داده بود. امام آمد در تلویزیون گفت: «یک دیوانه سنگی انداخته، خودش باید آن را برگرداند.» چه امیدی داشت!
امام میگفت: «ما باشیم یا نباشیم، جمهوری اسلامی خواهد ماند، چون وابسته به اشخاص نیست.»
امید در اندیشه امام، که رهبر انقلاب هم مرتب بر آن تأکید دارند، عنصر کلیدی است. امام میفرمودند: «باید جنود ابلیس را کنار بزنیم، امید که از جنودالله است در دل زنده شود. کلمه یأس را در ذهن وارد نکنید. بیدار شوید، بروید سراغ صنایع پیشرفته، خودتان را بسازید.»
بدترین مصیبت، یأس است: «أعظَمُ البَلاء انقطاعُ الرَّجاءِ.» انسان امیدوار، اهل تلاش است. امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: «کُن مِمَّن إذا استَبشَرَ رَجاءٌ، أجمَلَ العَمَلَ»؛ یعنی کسی که امید دارد، تلاشش را بیشتر میکند.
امام سومین مبنای تربیتی خود را «امید» قرار داد. ما هم باید به آن پایبند باشیم.
* تقدّم تزکیه بر تعلیم؛ اصل چهارم در اندیشه تربیتی امام
نکته چهارم در اندیشه تربیتی امام خمینی، «تقدّم تزکیه بر تعلیم» است. دقت داشته باشید، تعلیم مقدّمهای برای تزکیه است، اما مقدّم بر تزکیه نیست. این دو با یکدیگر تفاوت دارند. دوباره تکرار میکنم تا مطلب شفاف باشد و با واژههای سنگین و مبهم صحبت نکرده باشم: تعلیم، مقدمهای برای تزکیه است، نه اینکه مقدّم بر آن باشد.
انسان ابتدا باید تربیت شود، سپس از علم او بهرهبرداری صحیح صورت گیرد.
به عبارت دیگر، تعلیم باید در خدمت تزکیه باشد. اجازه دهید مثالی از قرآن ارائه کنم. زمانی که حضرت ابراهیم از خداوند خواست پیامبری را در میان مردم مبعوث کند تا آنان را تعلیم دهد و تزکیه نماید، خداوند در پاسخ، درخواست او را پذیرفت، اما با ترتیبی متفاوت از آنچه ابراهیم خواسته بود.
پیامبر اسلام در کوچههای مکه و مدینه میفرمود: «من اجابت دعای ابراهیم هستم؛ همان دعایی که گفت ﴿رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا﴾». اما خداوند در پاسخ به این دعا ترتیب را تغییر داد.
در قرآن آمده است: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ». یعنی ابتدا تلاوت آیات و تزکیه، و سپس تعلیم کتاب و حکمت.
اگر انسانی تزکیه نشده باشد، حتی اگر دانشمند و علامه هم باشد، علم او اثرگذار نخواهد بود. در طول انقلاب اسلامی، شاهد بودهایم که برخی از عالمان و روشنفکران، بهرغم برخورداری از علم، از مسیر انقلاب جدا شدند و از قطار آن پیاده گشتند.
امام تأکید داشت: «علم بهتنهایی کفایت نمیکند»؛ بلکه گاهی، علمِ بدون تزکیه، نه تنها سودمند نیست، بلکه زیانآور نیز هست. باران را در نظر بگیرید؛ اگر بر گل ببارد، بوی خوش از آن بلند میشود، اما اگر بر محل ناپاکی فرود آید، بوی بد برمیخیزد. علم نیز چنین است: اگر در دلِ تربیتشده وارد شود، عطر آن عالم را دربرمیگیرد.
در قرآن، بلعم باعورا مثال زده شده است. او عالم بود، اما چون از تزکیه برخوردار نبود، در سوره اعراف، آیه ۱۷۶، به سگ تشبیه شده است. همچنین، برخی از علمای یهود بهدلیل بیتقوایی، در قرآن به «حِمَار» تشبیه شدهاند؛ زیرا بهرهای از تزکیه نبرده بودند. بنابراین، عالِم بیتزکیه، حتی اگر علم فراوانی داشته باشد، به بیراهه میرود.
* تشکیل حکومت تربیتی؛ اصل پنجم از اندیشه تربیتی امام
امام خمینی معتقد بود که «حاکم» و «حکومت» دینی باید مبتنی بر مبانی تربیتی باشد. ایشان تأکید داشتند که هیچ رژیمی مانند حکومت اسلامی توانایی اداره و تربیت انسانها را آنگونه که شایسته است ندارد. این نگاه، همان دیدگاه ولایت فقیه است.
این به آن معنا نیست که در یک جامعه دینی، همه افراد بهصورت کامل اصلاح شدهاند؛ خیر، در زمان انبیا هم چنین نبود. پیامبران با تمام توان خود تلاش کردند، اما همه جامعه ایمان نیاوردند.
حضرت نوح ۹۵۰ سال تبلیغ کرد، اما تعداد کمی به او ایمان آوردند. پیامبر اسلام، اهلبیت علیهمالسلام، همه تلاش خالصانهای داشتند، اما برخی از افراد جامعه پذیرای حق نبودند.
بنابراین، نباید تصور کرد که اگر جامعهای دینی شد، همه افراد آن بینقص خواهند بود. اما اگر بدنه اصلی جامعه و ساختار حاکمیت اسلامی سالم باشد، دینداری مردم بهصورت کلی ارتقاء مییابد.
گاهی برخی از افراد، شرایط امروز را با سال ۱۳۵۷ مقایسه میکنند، در حالی که این قیاس درستی نیست. باید توجه کرد که آن زمان، شرایط اجتماعی و فرهنگی کاملاً متفاوت بود.
در رژیم پهلوی، مراکز فساد، عریانی، بیحجابی گسترده و ارزشزدایی از دین بهطور جدی وجود داشت. اما امروز، با وجود شبکههای ماهوارهای، فضای مجازی و هجمههای فرهنگی، همچنان نشانههای بالندگی دینی مشاهده میشود.
اگر امروز شاهد افزایش نماز جمعه، دعای عرفه، راهپیمایی اربعین، رشد جوانان متعهد، حمایت از مظلومان عالم، شهدای مدافع حرم و چهرههایی چون شهید حججی هستیم، همه اینها ثمره حکومت دینی و تربیت اسلامی است.
رهبر معظم انقلاب نیز همواره بر این نکته تأکید دارند که نباید از ظاهر برخی جوانان، مانند نوع پوشش یا میزان پایبندی به شعائر دینی، قضاوت عجولانه کرد. بسیاری از این جوانان، درونی عاشق اهلبیت علیهمالسلام و حقیقت دین هستند و در مناسبتهایی چون محرم و عاشورا، اشک بر امام حسین علیهالسلام میریزند.
در پرتو حکومت دینی، این گرایشها و تعلقهای معنوی رشد پیدا میکند.
بنابراین در مبانی تربیتی امام، پنج نکته اساسی قابل شناسایی است:
۱. خدامحوری
۲. تقدم اصلاح خود بر اصلاح دیگران
۳. امید
۴. تقدم تزکیه بر تعلیم
و ۵. تشکیل حکومت تربیتی
برای دانلود صوت اینجا را کلیک کنید










نظر شما