جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
بهشت و جهنم

حوزه/ مسئله یک نواختی نعمت ها در بهشت و یا رنج و عذاب در جهنم نوعاً از آنجا پیش می‌آید که انسان گمان می‌کند عالم آخرت همانند عالم دنیاست که بعد از مدتی نعمت‌ها، آسایش و راحتی و یا رنج‌ها، دردها، ناملایمات اجتماعی، اقتصادی و یا سیاسی برای انسان عادت می‌شود و دیگر نعمت لذت آوری، و رنج‌ها دردآوری خود را تا اندازه‌ای از دست می‌دهد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، پاسخ به سؤالات و شبهات موجود در جامعه از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از پرسش ها و شبهات و پاسخ های آن، برگرفته از «مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم» خواهد پرداخت.

- سؤال

اگر جهنم همیشه آتشی و بهشت همیشه راحتی است مسلما پس از مدتی برای انسان ها عادی و تکراری می‌شود پس رفتن در آنها چه سودی دارد و یا اصلا چرا خدا باید چنین چیزهایی را بیافریند؟

- پاسخ

پاسخ  در دو محور ارائه می‌شود:

محور اول: مسئله یک نواختی نعمت ها در بهشت و یا رنج و عذاب در جهنم نوعاً از آنجا پیش می‌آید که انسان گمان می‌کند عالم آخرت همانند عالم دنیا است که بعد از مدتی نعمت‌ها، آسایش و راحتی و یا رنج‌ها، دردها، ناملایمات اجتماعی، اقتصادی و یا سیاسی برای انسان عادت می‌شود و دیگر نعمت لذت آوری، و رنج‌ها دردآوری خود را تا اندازه‌ای از دست می‌دهد، در حالی که هرگز چنین نیست و اگر احیاناً در روایات و یا آیات نعمت‌های بهشت و یا رنج‌های جهنم بگونه‌ای تعریف شده که انسان مشابه آنها را در دنیا می‌بیند مثلا درباره بهشت سخن از نهرها، باغ‌ها، میوه‌ها و مانند آن مطرح است و یا درباره جهنم سخن از آتش مطرح است، همه برای تفهیم بشر است وگرنه، نه نعمت‌های بهشتی و نه آتش جهنم هیچ کدام با امور دنیا قابل مقایسه نیست که در این جا به عنوان نمونه درباره هر یکی از بهشت و جهنم به مطالبی اشاره می‌شود:

الف: وصف جهنم

درباره وصف جهنم بسیاری از عرفا و بزرگان سخن گفته‌اند اما در این جا از بیان حضرت امام خمینی (ره) استفاده می‌شود که فرمود:

... تمام آتش دوزخ و عذاب قبر و غیره آنها را شنیدی و قیاس کردی به آتش دنیا و عذاب دنیا، اشتباه فهمیدی، بد قیاس کردی، آتش این عالم یک امر عرضی سردی است، عذاب این عالم  خیلی سهل و آسان است، ادراک تو در این عالم ناقص و کوتاه است، اگر همه آتش‌های این عالم را جمع کنند، روح انسان را نمی‌تواند بسوزاند، آن جا آتش علاوه بر این که جسم را می سوزاند روح را می سوزاند قلب را ذوب می‌کند، خدا می‌داند عقل من و تو و فکر همه بشر از تصورش عاجز است، اگر مراجعه به اخبار و آثار اهل بیت ـ علیهم السلام ـ نمایی می‌فهمی که قضیه عذاب آن عالم چیست؟

روزی رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نشسته بود، جبرئیل آمد در خدمتش، در صورتی که افسرده و محزون بود و رنگش متغیر بود، پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: ای جبرئیل چرا تو را افسرده و محزون می‌بینم، گفت: ای محمد، چرا چنین نباشم در صورتی که امروز گذاشته شد دمهای جهنم.

پیغمبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ گفت: چه چیز است دمهای جهنم؟ عرض کرد، همانا خدای تعالی امر فرمود به آتش برافروخته شد هزار سال تا سرخ شد. بعد از آن امر فرمود به آن افروخته شد هزار سال تا سفید شد، پس از آن امر فرمود به آن، افروخته شد هزار سال تا سیاه شده و الان سیاه و تاریک است، پس اگر یک حلقه از زنجیری که بلندی آن هفتاد ذراع است گذاشته شود به دنیا، هر آینه ذوب می‌شود دنیا از حرارت آن، و اگر قطره‌های از زقوم و ضریع آن بچکد در آب‌های اهل دنیا، همه می‌میرند از گند آن، پس گریه کرد رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و جبرئیل گریان شد پس خدای تعالی فرستاد به سوی آنها فرشته‌ای و عرض کرد خدای شما سلام می‌رساند به شما و می‌فرماید من ایمن کردم شما دو تن را از این که عذاب شوید.

حضرت امام (ره) در مورد این حدیث فرموده: این حدیث تازه در صدد بیان جهنم اعمال است که از سایر جهنم ها سردتر است [۱]

و امیر مومنان ـ علیه السلام ـ درباره جهنم فرمود: «فاحذروا نارا قعرها بعیدٌ و حرّها شدیدٌ و عذابها جدیدٌ»[۲]یعنی بترسید از آتشی که گودی و گرمی آن بی اندازه است، و عذاب و گرفتاری آن تازه است.

و در قرآن کریم نیز آمده: «به زودی آنان را در آتشی اندازم که چون پوستهاشان سوخته شود آنها را تبدیل به پوستهای دیگر کنیم تا آنکه عذاب و رنج را بچشند. »[۳]

حالا دیگر قضاوت با شماست که چنین رنج و عذابی برای کسی عادی و معمول و تکراری خواهد شد. گذشته از آنکه در کلام علی ـ علیه السلام ـ تعبیر آن بود که فرمود: «عذابها جدید».

از مجموع این گونه روایات و آیات به خصوص  روایت یاد شده به خوبی معلوم می‌شود که عذاب جهنم هر لحظه به گونه‌ای است که با لحظه قبل متفاوت است پس چنین عذابی هرگز یکنواخت و عادی نخواهد شد.

ب: وصف بهشت

درباره نعمت‌های بهشتی به سوره مبارکه«الرحمن» و سوره مبارکه«الواقعه» مراجعه شود که از نعمت هایی یاد نموده که هرگز تکراری و عادت پذیر نخواهد بود مثلا فرمود: متکئین علی فُرُشٍ بطائنها من استبرق [۴]یعنی اهل بهشت بر فرشهایی تکیه می‌زنند که سمت زیرین آن (سمتی که روی به زمین قرار می‌گیرد) از ابریشم خالص است اما روی آن و سمتی که انسان می‌نشیند چه خواهد بود خدا می‌داند.

اما در روایات چنین آمده:

۱. در بهشت نعمت هایی هست که هیچ کس از ماهیت آنها خبردار نیست و در هیچ تصوری نمی‌گنجد لذا قران کریم می‌فرماید: «هیچ کس نمی‌داند چه چیز از آنچه روشنی بخش دیدگان است به پاداش آنچه انجام می‌دادند برای آنان پنهان شده است. »[۵]

۲. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: کسی که مومنی را سیر گرداند پاداش اخروی آن را هیچ یک از آفریدگان نمی‌داند، نه فرشتگان مقرّب و نه پیامبر مرسل، مگر پروردگار جهان (برای اطلاع بیشتر از اینگونه روایات و منابع آن به منبع ذیل مراجعه شود) [۶]

با توجه به اینگونه نعمت ها که اصلا برای انسان قابل تصور نیست و بسیاری از آنها را غیر از خداوند کسی نمی‌داند. آیا امکان دارد که تکراری و یکنواختی پدید آید؟ بدون تردید نعمتهای بهشتی به گونه‌ای نیست که سبب تکرار و یکنواختی شود بطوری که اهل بهشت از آن لذت نبرند چون که اولاً در همین جهان نیز نعمت‌هایی وجود دارد که هیچگاه انسان از آن سیر نمی‌شود مثلا ما هر قدر هوای تازه و پر اکسیژن استنشاق کنیم از آن خسته و ملول نخواهیم شد بلکه دائما از آن لذت می‌بریم. یا ما اگر صدها سال عمر کنیم نوشیدن آب گوارا برای ما لذت بخش است، چه مانعی دارد که نعمت‌های بهشتی هم چنین باشد. ثانیاً از آنجا که ذات و صفات خداوند بی نهایت است بدون شک جلوه‌های روحانی و معنوی او نیز پایان نمی‌گیرد، هر روز لطف و عنایت تازه‌ای و هر دم رحمت وعنایت جدیدی به بهشتیان و مقربان درگاهش می‌فرستد به گونه‌ای که اصلاً تکراری در آن نیست. ثالثاً چه مانعی دارد که همان درختان بهشتی، همان نهرها، همان گلها، همان رنگ و بوها، هر روز و هر ساعت رنگ و بوی تازه‌ای و شکل و عطر جدیدی داشته باشند، دائما رنگ عوض کنند، دائما دگرگون شوند و دائما چهره‌ای نو پیدا کنند بگونه‌ای که یک منظره فقط یک بار در تمام عمر بهشتیان دیده شود و برای او تکراری نباشد. [۷]

از همه اینها که بگذریم مومنین راستین در آخرت به جنت لقاء یار راه می‌یابند که در آن محو تماشای جمال دلربای حضرت دوست میشوند و سایر نعمت‌های بهشتی در نظر او ناچیز جلوه می‌کنند، علامه طباطبائی درباره لقاء حضرت حق می‌گوید: مراد از لقاء حق آن است که بنده به منزلت و مقامی می‌رسد که بین او و پروردگارش هیچ حجابی نیست. [۸]و این دیدار به اندازه‌ای دل‌انگیز و شیرین است که امیرمومنان در وصف آن می‌گوید: «فهبنی یا الهی و سیدی و ربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک، وهبنی صبرت علی حر نارک فکیف اصبر عن النظر الی کرامتک»[۹]یعنی خداوندا اگر من به عذاب تو صبر پیشه کنم پس چگونه به دوری جمال و فراق تو صبر نمایم و اگر به حرارت آتش تو صبر کنم چگونه از نظر به کرامت تو صبر نمایم.

محور دوم  سؤال که  (اصلا چرا خدا باید چنین چیزهایی را بیافریند؟)

اولاً اگر این امور (بهشت با نعمتهای آن و جهنم با عذابهای آن) خلق نمی‌شد سؤال برانگیز بود که چرا خدا برای پاداش نیکوکاران و کیفر خلافکاران این امور را خلق نکرده است. چون دنیا مزرعه و محل کشت و کار است و مثل آن است که برخی بذر گل و برخی بذر خار بکارند و به هنگام پاییز محصول بگیرند. پس محصول نگرفتن سؤال دارد نه محصول گرفتن.

ثانیاً شکی نیست که بشارت و انذار هر دو پشتوانه مهمی برای پیاده کردن برنامه‌های تربیتی محسوب می‌شوند. لذا هر دو نقش اساسی دارند که مردم از ترس کیفر و یا به امید آسایش و نعمت در مسیر درست عمل کنند. لذا آفرینش بهشت و جهنم نقش انکار ناپذیری در تربیت انسانها دارند و چه بسا افرادی هستند که همواره تلاش می‌کنند و خوب عمل می‌نمایند تا زمینه بهشت رفتن آنها فراهم شود و چه بسا افراد که از ترس جهنم همواره مراقب هستند که خلاف نکنند. بنابراین آفرینش این دو مطابق با حکمت الهی و فلسفه آفرینش است. [۱۰]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قران کریم(معاد در قران) ج ۵، نشر مرکز اسراء.

۲. گفتار فلسفی، معاد از نظر روح و جسم ج ۲، هیئت نشر معارف اسلامی.

۳. ناصر مکارم شیرازی، پیام قران، ج ۶، نشر دارالکتب الاسلامیه تهران.

۴. چهل حدیث، امام خمینی (ره)، (حدیث ۲۸).

پی نوشت ها:

[۱] . موسوی خمینی، سید روح الله، چهل حدیث، موسسه نشر آثار امام، ص ۲۲ ـ ۲۴.

[۲] . نهج‌البلاغه، نامه ۲۲، بند ۱۰.

[۳] . نساء/ ۵۶.

[۴] . الرحمن/ ۵۴.

[۵] . سجده/ ۱۷.

[۶] . جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن، تفسیر موضوعی، نشر اسراء، شماره ۵، ص ۳۴۲.

[۷] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷، ج ۶، ص ۳۵۸.

[۸] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیران، نشر بیروت، ج ۱۶، ص ۱۰۲.

[۹] . مفاتیح‌الجنان، دعای کمیل.

[۱۰] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، ج ۶، ص ۴۱۱.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha