پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
مرحوم آیت الله آقا نجفی همدانی

حوزه/آیت الله آقا نجفی می فرمود: طلاب عزیز باید بدانند که در مقابل مشکلات باید صبر کرد و مقاومت داشت و عزت نفس را به هیچ مطاعی نباید فروخت و پشتکار را نباید از یاد برد.

خبرگزاری «حوزه» - همدان/ کنگره ملی آیت الله آقا نجفی همدانی(ره)، روزهای ۶ و ۷ دی ماه ۹۶ با حضور علما، مسئولان فرهنگی، روحانیون، اساتید و طلاب، در همدان برگزار می شود. به همین بهانه ۲۰ نکته مهم اخلاقی در کلام این عالم فقید، تقدیم تشنگان معارف ناب می شود. 

آیت الله سید محمد حسینی همدانی معروف به آقا نجفی همدانی در سال ۱۳۲۲ هجری قمری در نجف اشرف دیده به جهان گشود و در کودکی به همراه پدر به همدان آمد و در 21 سالگی برای ادامه دروس، رهسپار حوزه علمیه نجف شد.

ایشان در نجف از محضر عالمان نام آوری همچون میرزای نایینی، محمد حسین غروی اصفهانی، سید حسین بادکوبه ای، میرزا علی آقا قاضی طباطبایی و میرزا عبد الغفار مازندرانی، فقه اصول، کلام، فلسفه را فرا گرفت و در این در سها با آیات عظام: سید ابوالقاسم خویی، سید محمد هادی میلانی و علامه سید محمد حسین طباطبایی مباحثه می کرد.

این عالم ربانی به قدری از لحاظ علمی و فقهی مورد توجه میرزای نایینی واقع شد که به ایشان گواهی اجتهاد دادو آقا نجفی نیز به شرف دامادی آن مرجع بزرگ نایل شد.

آیت الله آقا نجفی همدانی پس از اخذ اجازات متعدد اجتهاد از علمای بزرگ نجف قصد وطن نمود و پس از اقامت 22 ساله در نجف راهی همدان شد و به تدریس، تالیف و ارشاد مردم پرداخت و در همدان ماندگار شد.

انوار درخشان در تفسیر قرآن در 18 جلد، پرتویی از اصول کافی در 6 جلد و معاد جسمانی و روحانی از جمله آثار ایشان است.

با مشاهده زندگی این عالم فرزانه متوجه می شویم که این معلم اخلاق انقلابی و با بصیرت عمر با برکت خد را در راه نبلیغ دین الهی و بصیرت افزایی در جامعه خرج کرده است.

متن زیر حاوی نکته های آموزنده ای از زبان این عالم فرزانه است:

۱- احترام به والدین در کلام آیت الله آقا نجفی همدانی:

در سنه 1330 به همراه مرحوم ابوی آمدیم ایران، ابتدا درس را خدمت ابوی شروع کردم، و مقداری خدمت ایشان تحصیل کردم.

مرحوم آیت الله میرزای نایینی زمانی که اطلاع پیدا کرد که من می خواهم به نجف بازگردم، طی نامه ای از نجف به مرحوم ابوی مرقوم داشتند: امسال در نجف مریضی مالاریا زیاد است، بهتر است ایشان امسال به نجف نیایند، ولی نامه ایشان دیر به دست مرحوم ابوی رسید.

هنگامی نامه را مرحوم ابوی دریافت کردند که من تمام مقدمات سفر را آماده کرده بودم و می خواستم سوار ماشین شوم، مرحوم ابوی فرمودند: حالا بروید به امید خدا.

۲- صبر و مقاومت در برابر مشکلات:

در آن دوران، مسافرت ها طولانی بود، مشکلات زیادی داشت، علاوه بر این چندین روز ما را در مرز معطل کردند و بنده مریض شدم و ناراحتی های زیادی دیدم ولی به لطف پروردگار توانستم مشکلات را تحمل کنم.

طلاب عزیز باید بدانند که در مقابل مشملات باید صبر کرد و مقاومت داشت و عزت نفس را به هیچ مطاعی نباید فروخت و پشتکار را نباید از یاد برد.

شما در طول زندگی بزرگان ما به صحنه های بسیار توانفرسا برمی خورید، اما می بینید که آنان مقاومت کرده اندو در سایه همین مقاومت و شکیبایی توانستند به اهداف خود برسند.

در طریق آموختن، بعد از توکل بر ایزد منان و رعایت تقوا، مشکلات را هیچ انگاشتن شرط اول است، بدون تحمل رنج راه ، بیدار خوابی ها نمی توان به مقصد رسید.

 

۳- تقریر نویسی:

چند سال دروس مرحوم نایینی می رفتم، در طول این چند سال، تمام درس ایشان را می نوشتم و هر چند وقت یک بار نوشته ها را، که چند دفتر می شد، خدمت ایشان می بردم و ایشان مطالعه می فرمودند.

تمام دوره درس اصول را، در مدت هفت، هشت سال این گونه خدمت ایشان بودم.

مرحوم آیت الله نایینی بسیار مایل بودند که شرکت کنندگان، درس را بنویسند، معمول شرکت کنندگان در درس ایشان، مطالب را با دقت می نوشتند.

مرحوم آقا سید جمال اصفهانی، می فرمودند: من حدود سی سال در خدمت مرحوم نایینی بودم و تا آخرین روز درس ایشان آمدم و همه را یادداشت کردم.

 

۴-پشتکار و استقامت:

غیر از درس مرحوم آیت الله نایینی، درس فقه و اصول مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین کمپانی را نیز شرکت می کرد.

مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین کمپانی در مسجد کوچکی که مقابل مسجد هندی بود، درس می فرمودند.

 بنده هیچ گاه درس فقه و اصول ایشان را ترک نمی کردم، دوره درس اصول مرحوم آیت الله نایینی حدود هشت تا نه سال طول می کشید، ولی درس آیت الله شیخ محمد کمپانی بیشتر بود.

 

۵-حشر و نش با دوستان:

رفقایم که در نجف اشرف با هم زیاد حشر و نشر داشتیم، مرحوم آیت الله علامه طباطبایی، مرحوم آیت الله میلانی، آیت الله خویی، آقای سید محمد تقی نخجوانی، آقای شیخ عماد رشتی، و آقای سید صدر الدین جزایری بودند.

مرحوم علامه طباطبایی حدود یک سال زود تر از من نجف رفته بودند، من با ایشان رفاقت و دوستی نزدیک داشتم و آن مرحوم نسبت به من محبت فراوان داشتند، حجره من زیاد تشریف می آوردند.

 

۶-تامل در زندگی بزرگان و گذشتگان:

زندگانی بزرگان آکنده از فراز و نشیب های مختلف است که دقت در هر کدام از آنها می تواند برای ما مفید واقع شود، مرحوم آیت الله نایینی نیز از این قاعده مستثنی نبود.

علاوه بر این خود ایشان به مسایل تاریخی و خاطرات پند آموز گذشته، اهمیت می دادند.

البته باید این مطلب را متذکر بشوم که بزرگان ما هریک به نحوی عظمت داشتند، سجایا اخلاقی هر کدام از آنان برای ما قابل مطالعه و دقت است.

آنچه داریم از بزرگان است و من به همین نقل خاطراتی از زندگی آنان اکتفا می کنم، چرا که هر یک از خاطرات زندگانی این مردان بزرگ، خود می تواند درسی برای ما باشد.

 

۷-قناعت

آن زمان من حدود شانزده سال داشتم که خدمت آقا شيخ محمد باقر رفتم. مرحوم آقا شيخ محمد باقر اصفهانی به من فرمودند: بيا منزل ما و همينجا باش. در بيرون منزل ايشان چندين اتاق بود، کساني که کارهاي ايشان را انجام مي‌دادند. آنجا سکونت داشتند، من هم رفتم در يکي از اين اتاق‌ ها ساکن شدم. روزها مي‌رفتم مدرسه براي درس و بحث و شب براي استراحت بر مي‌گشتم آنجا. تمام مدت هشت سال، که من دراصفهان مشغول تحصيل بودم، در همين منزل اقامت داشتم

 

۸-شاگرد پروری:

 بزرگان ما، در رعایت حال شاگردان خود نیز بسیار مراقب بودند، و نسبت به آنها تواضع بسیار داشتند.

هیچگاه اشکالات آنها را در درس به نحوی پاسخ نمی گفتند که تحقیر شوند و یا رنجشی پیش بیاید، بزرگان هم برای تربیت طلبه ها واقعا کوشش می کردند.

اینگونه نبود که فقط مجلس درسی برگزار شود و طلبه ها بیایند و شرکت کنند و بعد هم بروند، نه استاد از شاگرد خبر داشته باشد و نه شاگرد از استاد.

 

۹-مشورت کردن با بزرگان:

بعداز مرحوم آيت‌الله آقاي آخوند خراساني، براي کساني که با مرحوم آقاي آخوند هم فکر بودند يا تماس داشتند وضع نابساماني پيش آمد. بخصوص براي مرحوم آيت‌الله نائيني وضع بدتر شد، چراکه اکثر کارهاي اجتماعي و مبارزاتي مرحوم آيت‌الله آقاي آخوند، با مشورت مرحوم آيت‌الله نائيني انجام مي‌شد و بسياري از نامه‌ها و مراسلات مرحوم آيت‌الله آقاي آخوند، با مشورت و کمک مرحوم آيت‌الله نائيني تهيه مي‌گشت، به اين جهت بعداز فوت مرحوم آيت‌الله آخوند، اوضاع براي مرحوم آيت‌الله نائيني، بسيار سخت شد وايشان حتي از نظر اقتصادي در مضيقه قرار گرفتند.

 

۱۰- یاری رساندن به یکدیگر:

 در آن تنگناهای اقتصادی و غیر اقتصادی مرحوم آیت الله نایینی و مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین کمپانی، با یک صمیمیت خاصی به یکدیگر کمک می کردند و رابطه بسیار عالی و خوب داشتند.

 

۱۱- شب زنده داری و تهجد:

شبها حدود ساعت 12 که معمولا طلبه ها به خواب می رفتندتا برای درس های فردا استراحت کرده باشند، شب زنده داری و تهجد ایشان در آن حجره کوچک شروع می شد و در آنجا بود که من شیفته مرحوم میرزا علی آقای قاضی شدم.

حالت دعا و نیایش ایشان در آن حجره کوچک خیلی برای من جالب و زیبا بود،  خواندن نماز شب و تهجد و شب زنده داری از شرایط اولیه شرکت در درس بود، مرحوم آیت الله نایینی، در این امر اهتمام زیادی داشتند و مراقب بودند کسانی که به درس می آیند اینگونه باشند، خود اساتید هم که مجسمه زهد و تقوا و اخلاق بودند.

 

۱۲-رعایت حال دیگران:

بعد معلوم شد مرحوم میرزا علی آقای قاضی، حجره را به عنوان مکان خلوتی برای تهجد و عبادت می خواستند، چرا که منزل ایشان کوچک بودو ایشان تصور داشتند شب هنگام که می خواهند به نماز و تهجد بپردازند، مزاحم بچه ها هستند و به این جهت این حجره را تهیه کرده بودند.

در عین اینکه ایشان نعلین خود را از پا می گرفت که صدا نکند، من بیدار می شدم و مخفیانه چگونگی دعا و نیایش ایشان را زیر نظر می گرفتم.

 

۱۳- عرفان وجدانی:

 قرار شد من در کنار درس های دیگر در ساعات فراعت خدمت ایشان برسم، با این قرار من خدمت ایشان می رسیدم و ایشان( آیت الله قاضی) درس می فرمودند، اما چه درسی واقعا درس عرفانی بود، یک عرفان وجدانی، شنونده یقین می کرد که آنچه استاد می گوید، خود به یقین دریافتهو در وجود خودش پیاده کرده است.

شب هنگام هم که ایشان برای نماز و تهجد آماده می شدند من یا خواب نبودم و یا اگر خواب هم نبودم بیدار می شدم، چون ایشان برای وضو گرفتن از میان ایوانی می گذشتند که من شبها در آن می خوابیدم در عین اینکه ایشان نعلین خود را از پا می گرفت که صدا نکند، من بیدار می شدم و مخفیانه چگونگی دعا و نیایش ایشان را زیر نظر می گرفتم.

خیلی برایم جالب بود، تا صبح خوابم نمی برد و پیرامون آن می اندیشیدم.

 

۱۴- کلام و رفتار دلنشین و جذاب:

هنوز، شیرینی و لذت آن مدت کوتاه درس را که خدمت ایشان بودم احساس می کنم.

اقرار می کنم که مرحوم میرزا علی آقای قاضی بسیار مرد کم نظیری بود. کلام ،رفتار و سلوک ایشان بسیار جذاب و دلنشین بود.

 

۱۵- سبقت در سلام دادن

در عین حال که ایشان، بحر مواجی از علم، اخلاق و عرفان بودند، بسیار کم حرف می زدند و در سلام سبقت می جستند، از جمله خصوصیات آن مرحوم این بود که کمتر در مجامع حاضر می شدند و شاید مدت ها کسی ایشان را نمی دید.

شبها که مشغول تهجد بودند، روز هم یا مطالعه می فرمودند یا درس می گفتن و یا تفکر می کردند.

 

۱۶- عدم تظاهر در عبادت

غالب ایانم ساعت 2 بعد از ظهر که مردم از گرمای سوزان نجف به سرداب ها پناه می بردند، ایشان وضو می گرفتندو برای زیارت حضرت امیر المومنان(ع) به حرف مشرف می شدند.

در آن گرمای سوزان که هیچ کس طاقت نداشتبیرون از سرداب باشدایشان حرم تشریف می بردند، این زمان را انتخاب کرده بودند تا کسی متوجه ایشان نشود و به این جهت بود که کسی ایشان را نه در حرم می دید و نه جایی دیگر.

 

۱۷- احترام به اساتید

در ضمن درس اصول، صحبت پیرامون استصحاب بود.

وقتی ایشان کلام مرحوم آیت الله آخوند خراسانی را در این زمینه نقد می فرمودند در رد این کلام فرمودند، این کلام وهم است، بعد ایشان فورا ساکت شدند و درس تعطیل شدبه جهت عظمتی که ایشان داشتند کسی نپرسید چرا درس تعطیل شد، خود ایشان فرمودند ما که اینگونه نسبت به بزرگان بی احترامی می کنیم و ظرفیت لازم را برای رعایت احترام اساتید خود نداریم، لیاقت درس گفتن را ندارم و نباید درس بگوییم.

 

۱۸-تواضع و فروتنی:

 ایشان در پاسخ سوال نشریه حوزه بیان کرد:

حوزه: با توجه به موقعیت جدیدی که اکنون برای حوزه های علمیه پیش آمده است درارتباط با وظائف حوزه ها بیاناتی بفرمایید.

استاد: بدون تعارف عرض می کنم : من خود را دراین زمینه لایق نمی دانم که برای آقایان صحبتی بکنم .

 

۱۹-توجه به تربیت علمی و اخلاقی:

من فکر می کنم قبل ازاین که زعمای حوزه از طلبه ها انتظارات مختلف داشته باشند،باید بر روی مساله تربیت آنان ، چه از نظر علمی و چه از نظر اخلاقی ، کوشش کنند. ما نباید بدون این تربیت انتظاری داشته باشیم، چرا که این انتظار بیهوده است .

 

۲۰- دوری از مراء و جدال:

شبي در مقبره مرحوم آيت‌الله نائيني بوديم، آقايي آمد آنجا و مساله اي را طرح کرد. ما چند نفر بوديم. مقداري پيرامون مساله مورد بحث گفتگو شد. کم کم متوجه شديم: فرد مذکور بناي مراء و جدال دارد و پرخاش و تندي مي‌کند. اينجا ما ساکت شديم. او مقداري گفت. وقتي سکوت ما را ديد، بلند شد و رفت. بعد آقاي سيد علي مددي فرمودند: ما را مرحوم آيت‌الله نائيني تربيت‌کرده‌اند. ما هيچگاه در مراء و جدال وارد نمي‌شويم. مراء کننده بگويد تا خسته شود. وقتي خسته شد بلند مي‌شود و مي‌رود.

 

برگرفته از پژوهش های کمیته علمی کنگره آیت الله آقا نجفی همدانی

اصلاح و ترتیب مطالب: خبرنگار خبرگزاری حوزه در همدان

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha